خبرگزاری آسوشیتد پرس در گزارشی ادعا کرد:" آژانس اتمی
سازمان ملل در حال بررسی شبهه کارشناسان خود در مورد هک شدن تلفن های همراه
و کامپیوترهای شخصی توسط مقامات ایرانی می باشد، زیرا احتمال می رود که
هنگام بازرسی برای جلوگیری از خروج اطلاعات محرمانه هک شده باشند."
این دیپلمات ها در گفتگو با اسوشیتد پرس مدعی شدند که ظاهرا سخت افزارها در هنگام بازرسی در ایران دستکاری شده است.
این
گزارش مدعیست که یکی از دیپلمات های آژانس اتمی سازمان ملل گفت: آژانس بین
المللی انرژی اتمی معتقد است که حوادث مشابهی در اوایل امسال نیز رخ داده
است. دو دیپلمات ارشد دیگر نیز بر ضرورت گزارش این مطلب تایید کرده، اما
گفتند که که اطلاعات دیگری در این زمینه در اختیار ندارند.
به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، شبکه خبری سی ان ان
در ادعایی تازه در گزارشی اعلام کرده است : دکتر حسن عباسی، مبلغ 85
میلیون دلار در حساب شخصی خود در هنگ کنگ و مبلغ 10.9 میلیون یورو در حساب
بانکی اش در ایتالیا و مبلغ 3.2 میلیون دلار در بانکی در کشور پاکستان و
همچنین مبلغ 1.2 میلیون یورو در آلبانی دارد.
شبکه خبری سی ان ان، مجموع دارایی های حسن عباسی را معادل 1244 میلیارد و 40 میلیون ریال(1.244.040.000.000ریال) برآورد کرده است.
سی ان ان، در حالی به نشر این خبر پرداخت که حسن عباسی ساکن یک منزل استیجاری در تهران است.
این
شبکه معتبر جهانی در عرصه خبر، تنها به حسن عباسی اکتفا نکرده و با تیتر
"جدیدترین فهرست حساب های بانکی 1000 نفر اول مقامات ایرانی" این خبر سازی و
ارایه اعداد و ارقام نجومی را در مورد افراد دیگری نیز انجام داده است.
ازجمله:
حسین شریعتمداری :
320 میلیون یورو در بلژیک
240 میلیون دلار در آفریقا
166 میلیون دلار در مالزی
145 میلیون یورو در روسیه
89 میلیون یورو در پاناما
1.31 میلیارد دلار در لیختن اشتاین
238 میلیون دلار در امارات
حاج منصور ارضی:
3 حساب 18.3 میلیون یورویی در امارات
5.2 میلیون دلار در مالزی
سعید حدادیان:
4.2 میلیون یورو در آلمان
3.1 میلیون یورو در اسپانیا
28میلیون دلار در امارات
27.8 میلیون دلار در ترکیه
24 میلیون دلار در هنگ کنگ
علیرضا پناهیان:
7.2 میلیون دلار در امارات
10 میلیون یورو در قطر
39 میلیون دلار در مالزی
56 میلیون دلار در هند
حسین سیب سرخی (مداح اهل بیت):
3.1 میلیون یورو در امارات
0.9 میلیون یورو در پاکستان
1.3 میلیون یورو در ترکیه
نکته
جالب این جاست که، با توجه به اینکه این خبر برای مخاطب ایرانی و فارسی
زبان واجد اهمیت است و این شبکه خبری به زبان فارسی نیست؛ برای تاثیر گذاری
بر مخاطب فارسی زبان، نام این افراد را به زبان فارسی نوشته که در این
صورت مخاطب انگلیسی زبان قادر به خواندن و اطلاع از نام این افراد نیست.
این
شبکه خبری، برای فرار از پاسخگویی در قبال نشر این گزارش کذب، فهرست مذکور
را در قسمت "آی ریپورت" سی ان ان منتشر کرده است؛ با این وجود به دلیل
اینکه این گزارش از مجرای این شبکه منتشر شده است، مسوولیت اعتبار آن
مستقیما متوجه این شبکه خبری است.
موج وبلاگی «جانم فدای حضرت هادی(ع)»
1- از چندی پیش در شبکه های اجتماعی و برخی وبلاگ ها شاهد نوشته های تمسخر آمیز و لطیفه هایی با موضوعیت ائمه اطهار بودیم و اینقدر چیزی نگفتیم تا به تازگی جماعتی از ایشان، پرده دری و بی اخلاقی را به نهایت رسانده و به صورت همه جانبه اقدام به توهین به دهمین امام بزرگوار شیعیان حضرت امام علی النقی علیه السلام نموده اند. در این راستا چندین گروه در فیس بوک تاسیس و مشغول فعالیت هستند که خواندن یک نوشته در آنها یا مشاهده تصاویر بی شرمانه و گستاخانه به اشتراک گذاشته شده، کافی است تا دل هر مسلمان غیرت مندی را به درد آورد. آری جماعتی که خود را روشنفکر و متمدن می دانند، در فضای وب خوب خود را نشان داده اند و کمترین اصول اخلاقی را رعایت ننموده و خواهان شکستن حریم ها و خط قرمزها یکی پس از دیگری هستند.
2- مسخره کردن نام امام جواد(ع)، تمسخر لغت غضنفر (یکی از القاب امیرالمومنین) و .. پیش از این متاسفانه وجود داشته است. سابقه این توهین ها و بی اخلاقی ها از سوی برخی کاربران معروف در شبکه های اجتماعی نیز قبلا وجود داشته و معلوم نیست اینگونه اقدامات تا کی ادامه خواهد داشت و مسلمانان قرار است تا کی این بی شرمی ها و حرمت شکنی ها را تحمل نماید و اقدام مناسبی انجام ندهد. سیره و روش امام خمینی در رابطه با شخصی مثل سلمان رشدی و حکم ایشان ما را بر آن می دارد که در مقابل این جریان از حداکثر توان خود استفاده کنیم و با توجیهاتی نظیر اینکه فضای وب قابل پیگیری نیست و کاربران آن هویت واقعی ندارند، بر کم کاری خود سرپوش نگذاریم. حداقل کاری که از دست ما برمی آید نشان دادن اعتراض و مخالفت مان با این پدیده شوم است. باید چشم باز کرد و دید که این افراد در مقابل از هیچ تلاشی برای توهین به مقدسات ما فروگذار نکرده اند.
3- ما شرم داریم از اینکه مطالب منتشر شده توسط این افراد را بیان کنیم تا همگان در جریان این وقاحت ها قرار گیرند. اما شاید همین سکوت کردن های ما جرأت و جسارت را در طرف مقابل افزایش داده است.
4- تنها یکی از گروه های ایجاد شده در سایت فیس بوک در این باره هم کنون حدود 750 عضو دارد که در آن فعالیت می کنند و مطالب تمسخر آمیز منتشر می نمایند. از دستگاه اطلاعاتی و قضایی کشور می پرسیم آیا همه ی این 750 نفر پروفایل های ناشناخته و غیر واقعی دارند؟! چیزی که ما در سایت فیس بوک می بینیم، افرادی با نام واقعی هستند که شهر محل زندگی، دانشگاه و بسیاری اطلاعات و عکس های واقعی از خود منتشر کرده اند و بسیاری از ایشان در داخل کشور هستند و قابل پیگیری.
آخر- ما به عنوان اعضای کوچکی از فضای وبلاگ فارسی چند پیشنهاد داریم:
الف- از همه وبلاگ نویسان مسلمان، متعهد و دلسوز دعوت می کنیم از این حرکت حمایت نموده و در مخالفت با این اقدام زشت مطلب بنویسند یا متن همین نوشته را بازنشر دهند. همچنین در شبکه های اجتماعی در مقابل این اقدامات ساکت ننشینند و در صدد پاسخ دادن برآیند تا عرصه برای یکه تازی اینان مهیا نشود.
ب- (حدودا سه هفته دیگر) سوم رجب برابر با 16 خرداد امسال، روز شهادت مولای ما حضرت امام هادی (ع) است که درود خدا بر او باد. پیشنهاد می شود تا آن روز درباره زندگی، سیره، کلمات و احادیث آن حضرت در فضای وبلاگ فارسی به صورت جدی بیش از پیش مطلب نوشته شود و از این تهدید به عنوان فرصتی برای شناساندن ابعاد شخصیت والای آن بزرگوار استفاده گردد. همچنین دوستان از مطالب یکدیگر که در این باره نوشته شده به هر نحو ممکن حمایت نمایند.
ج- از پلیس، دستگاه اطلاعاتی و قضایی و هر ارگان و نهاد مربوطه در کشور می خواهیم با مسببان این پدیده شوم و منتشر کنندگان آن در سایت ها، وبلاگ ها و شبکه های اجتماعی برخورد جدی نموده و به مسدود کردن وبلاگ ها و یا فیلتر نمودن آنها بسنده نکنند. بدیهی است اقدامات موثر در این زمینه می تواند از هرگونه فعالیت های مشابه بعدی پیشگیری نماید.
به گزارش مشرق، یک شرکت مد لباس آمریکایی به نام «پوشاک آمریکایی»
دست به فروش لباسهایی زده است که بر روی آنها کلمه «ایران آزاد» نوشته شده
است.
این شرکت، که یک فروشنده بزرگ بینالمللی لباس است، این نوع تیشرتها را در مغازههای خود و به صورت آنلاین به فروش میرساند.
در
وبگاه این شرکت، در خصوص این لباسها این چنین آمده است: «اعتراضات برای
آزادی ایران تا به امروز در سراسر جهان ادامه داشته است، به ویژه در
لسآنجلس که در آن بیش از یک میلیون ایرانی آمریکایی زندگی میکنند. پوشاک
آمریکایی دوستان بسیاری در این اجتماع دارد. مفتخریم که از آنها و مبارزات
آنها برای آزادی ایران به صورت جهانی حمایت میکنیم».
شرکت «پوشاک آمریکایی» عمدتا برای جوانان و نوجوانان لباس عرضه کرده و در 20 کشور مختلف جهان دارای نمایندگی فروش لباس است.
بسم الله الرحمن الرحیم
شاید برا ی بسیاری از خوانندگان جالب و حتی شگفت انگیز به نظر آید هنگامی که بدانند خیل کثیری از مردم امریکا نمی دانند عراق- کشوری که با آن در حال جنگ هستند- در کدام قاره واقع شده و یا حد اقل اینکه از موقعیت نسبی جغرافیایی این کشور آگاهی ندارند.
حتی برخی از آنها به سبب قرابت تلفظ لاتین ایران و عراق (IRAN & IRAQ) هردو را یک کشور می دانند.
علت چیست؟ بی شک یکی از پارامتر های اساسی این مسئله، سیاست زدگی و سیاست گریزی مردم ایالات متحده است که طی یک پروسه هدفمند و چند ده ساله پیریزی، اجرا و بالاخره نتیجه داده است.
این مسئله نه یک امر نوظهور، بلکه برای اولین بار در اوت 1897 در اولین کنفرانس جهانى رهبران یهود در شهر بال سوییس تحت عنوان «پروتکلهای 24 گانه یهود» تبیین شد که پیشتر توسط شبکه مخوف و مخفی "فراماسونری" شالوده آن بنا نهاده شده بود.
بنیان فکری که مردم جهان را به سان گوسفندانی ترسیم می کرد که قدرت تحلیل هیچ مسئله ای را نداشته و مسحور و مقهور پروپاگاندای تبلیغاتی صهیونیسم هستند.
برای نمونه به پروتکل دوازدهم این مقاوله نامه توجه کنید:
«ما مىتوانیم هر وقت که لازم باشد، افکار عمومى را درباره یک موضوع سیاسى تهییج یا آرام کنیم و یا آن را به او بقبولانیم، یا ذهن او را درباره آن موضوع دچار شک و تشویش سازیم، امروز مطلب درست و حق را منتشر مىکنیم و فردا مطالب کذب و باطل و بهتان آمیز را، گاه واقعیتها را و زمانى مطالب ضد و نقیض آنها را؛ و در این میان، همواره مواظبیم که پایمان نلغزد...»
و همچنین در پروتکل پانزدهم می خوانیم:
«ملتها و نیز حکومتهاى آنها از لحاظ میزان آگاهى بر اسرار حکومت ما در طول تاریخ، همچون کودکى نابالغ بودهاند...»
در واقع صهیونیزم هیچگاه صورت مسئله را پاک نمی کند بلکه با ارائه داده های غلط و ضدو نقیض و سر در گم کردن مردم ، علاقه و امکان حل آن مسئله را از بین می برد.
صاحبان این تفکر با پیریزی نقشه ای شیطانی در صدد آن هستند با ایجاد احساس سیاست زدگی در بین مردم و در مقابل تهییج و تشویق آنها به سمت وسوی مسائل کاذبی همچون شو تی وی ها ، مدل ها، الگوهای کاذب رسانه ای و... توجه به مسائل سیاسی را کمرنگ گردانند .
اتفاقی که اخیرا در ایران به وضوح شاهد آن هستیم. شاید شما هم دیگر با افزایش هر روزه شایعات گسترده ،پیچیده و در موضوعات مختلف از پیگیری و تحلیل مسائل سیاسی عاجز و خسته شده باشید. همان گونه که می بینید حکومت باید بخش عمده ای از توان خود را صرف پاسخ دادن به شبهات و شایعات مطروح گرداند.
روزی این شایعات مربوط به ندا آقا سلطان، روزی دیگر قتل نوجوانی دوازده ساله ، اختلاف بین رهبری و ریاست جمهوری ، دستگیری و تجاوز به ترانه موسوی و سوزاندن آن، نامه کروبی به هاشمی رفسنجانی و غیره و غیره است.
پاسخگویی به تک تک این شبهات این ذهنیت را در مردم ایجاد می کند که حکومت فقط در مقام توجیه برآمده است و پاسخ ندادن به آنها نیز به معنی تصدیق آنهاست! خوب چه با ید کرد؟
در واقع این بهترین سلاح برای برخورد و در هم کوبیدن مردمی است که نزدیک به 85% آنها در انتخابات شرکت می کنند.
از دیدگاه صهیونیسم مردم ایران سیاسی هستند و عموما قدرت تحلیل درست مسائل را دارند، لذا برایشان دشمنانی بالقوه محسوب می شوند.
به یاد دارم در جریان جنگ سی وسه روزه اسرائیل علیه حزب الله لبنان، با یک استاد دانشگاه اسرائیلی که به دلیل ترس از جنگ و کشته شدن، به واشنگتن دی سی رفته بود، در بخش "religion" چت می کردم. در جریان بحث هایی که با هم داشتیم و عموما مربوط به هولوکاست، اسرائیل، ایران و حزب ا... بود، وی مدام ناسزاهای گونانی به آقای احمدی نژاد می داد و ایشان را مسبب آوارگی خود به واشنگتن می دانست و وی را با هیتلر مقایسه می نمود. در خلال بحث هنگامی که مسئله هولوکاست مطرح شد در پاسخ به این سوال بنده که : "چرا در غرب می توان به همه چیز شک کرد حتی خدا، ولی کسی حق ندارد به هولوکاست شک کند؟"، پاسخ بی ربط وی خیلی برایم جالب بود"شما ایرانی ها خیلی سیاسی هستید پس خطرناکید!"
در واقع حکومتی از سیاسی بودن مردمش در هراس است که موضعش بر حق نباشد، وگرنه به قول معروف کسی که پاک است از محاسبه چه باک است.
مگر نه اینکه مقام معظم رهبری فرمودند: «خدا لعنت کند آنکسی را که می گوید دانشگاه ها سیاسی نباشند.»
خطری که امروز و در این بازار مکاره همچون سمی مهلک تمام ایرانیان علی الخصوص قشر فرهیخته و دانشگاهی را تهدید می کند، سیاست زدگی و و ایجاد حس بی نتیجه دانستن مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خودشان است که به شدت باید با آن مقابله نمود.
پیگیری مسائل سیاسی نه تنها کشوری را با مشکل مواجه نمی سازد بلکه جلوی تفاسیر کوچه بازاری سیاسی را گرفته و موجب می شود مسئولان نسبت به تمامی اقدامات خود حساس باشند لذا روشن است چنین کشوری راه پیشرفت و توسعه را در پیش خواهد گرفت و هرگونه انحراف از اصول اساسی خود را در نطفه خفه خواهد کرد.
اسفندیار رحیم مشایی در آبان ماه سال ۱۳۳۹ در رامسر متولد شد. در نوجوانی به خوبی قرآن را تلاوت میکرد و در هیاتهای مذهبی مداحی اهل بیت را میگفت. او در زمان پیروزی انقلاب ایران ۱۸ سال داشت. مشایی که در فضای داغ آن روزها از ۱۵ سالگی برای مردم شهر و روستا سخنرانی کرده بود، در بحبوحه انقلاب تبدیل به سخنرانی قهار و محور اقدامات انقلابی شهر شد. راهاندازی راهپیماییها، نوشتن بیانیهها و پخش اعلامیههای امام خمینی، برگزاری هیأت مذهبی و مراسم خواندن دعای کمیل و ندبه از جمله فعالیتهای او پیش و در اوایل انقلاب است.
اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر و سرپرست نهاد ریاست جمهوری ایران، دبیر کمیسیون فرهنگی دولت، ریاست شورای هماهنگی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی، ریاست گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری، رئیس کارگروه زیارت و فرهنگ رضوی، جانشین رئیسجمهور در شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، رئیس مرکز ملی جهانیشدن، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت ایران و نماینده ویژه رئیسجمهور در امور خاورمیانه است.
او در زمان شهرداری محمود احمدینژاد رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بود. در دولت اول احمدینژاد مشایی ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران را بر عهده داشت. وی در تیرماه ۱۳۸۸ معاون اول رئیسجمهور ایران شد. اما پس از یک هفته از حکم حکومتی رهبر ایران، مبنی بر برکناری مشایی از این سمت، رحیم مشایی از پست خود استعفا داد و ساعتی بعد از سوی احمدینژاد به عنوان رئیس دفتر ریاست جمهوری منصوب شد. او در رشتهٔ مهندسی الکترونیک در دانشگاه صنعتی اصفهان تحصیل نموده و پدر عروس احمدینژاد است. منتقدان از وی به عنوان یار همیشگی رئیس جمهور یاد میکنند
او سابقه دستگیری ندارد و خود میگوید که چندین بار از خطر ساواک رهایی یافته است. مهندسی الکترونیک را از دانشگاه صنعتی اصفهان گرفته است و در همین زمان در اطلاعات پایگاه بسیج مسجدالمهدی مرداویج اصفهان و ماجرای مهدی هاشمی حضوری فعال داشت. او نیز چون دیگر همراهان احمدی نژاد، در سالهای ۶۵-۶۶ دوباره به تحصیل روی آورده است. وی پیش از تاسیس وزارت اطلاعات به سیستم اطلاعات-امنیتی که در کشور توسط نهادهایی چون سپاه راه اندازی شده بود، پیوست. رحیم مشائی در اطلاعات سپاه رامسر به فعالیت پرداخت. وی سپس به دلیل بحرانی که اوایل انقلاب علی الخصوص در سالهای ۵۸ تا ۶۱ گریبان مناطق کردنشین را گرفته بود، به دعوت سردار محمدرضا نقدی به کردستان رفت تا در سمت معاون اطلاعات واحد کومله اطلاعات سپاه مستقر در قرارگاه حمزه سیدالشهداء شروع به فعالیت کند. مقارن با فرمانداری محمود احمدی نژاد در ماکو، وی عضو شورای تامین استان آذربایجان غربی بود. حسین الله کرم درباره آشنایی احمدی نژاد و مشائی مینویسد: «احمدینژاد فرماندار خوی بود و مشایی عضو شورای ویژة تأمین استان. این آشنایی سبب گشت تا بعدها احمدینژاد(شهردارتهران) به سبب شناختی که از سبک کار فرهنگی موفق او در کردستان داشت او را به سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران فراخواند.» وی با نام مستعار مرتضی محب الاولیاء در مناطق کردنشین به اقدامات امنیتی-اطلاعاتی دست زد. او با نام اصلی اش یعنی اسفندیار رحیم مشائی عضو شورای تامین استان آذربایجان غربی نیز بود. پس از تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۶۳، رحیم مشائی «مسئول تدوین استراتژی نظام جمهوری اسلامی در خصوص اکراد ایرانی» بود. در زمان تصدی «محمد محمدی ری شهری» بر وزارت اطلاعات، وی مسئولیت «مناطق بحرانی کشور» و را عهده دار بود. او همچنین از موسسین «موسسه مطالعات علمی» (در سال ۷۶) وابسته به وزارت اطلاعات است که عمده فعالیت اش تحقیق و پژوهش و ارائه راهکار در خصوص مسائل قومیتهای ایرانی، شناخت بیشتر آنان و همبستگی ملی است. وی سپس به وزارت کشور رفت و در دوران تصدی علی محمد بشارتی مدیرکل اجتماعی وزارت کشور شد و از آنجا به رادیو پیام و سپس به شهرداری منتقل شد. رحیم مشائی تا اسفندماه سال ۱۳۸۸ به مدت ۲۰ سال، مدیر مسئول ماهنامه «سروه» بود. این نشریه با گستره توزیع بینالمللی در ایران و جهان منتشر میشود. زبان آن کردی سورانی است و به گویش کرمانجی نیز ده صفحه مطلب منتشر میکند که اخیرا به صورت ویژه نامه کرمانجی ضمیمه مجله میشود. همچنین سرمقاله نشریه علاوه بر کردی به زبان فارسی هم درج میشود. مشخصا در میان بدنه وزارت اطلاعات از او به عنوان کارشناس مسائل کردستان یاد میشود.
حرفهای تازه (البته منافقین هم در اوایل انقلاب چنین اظهاراتی داشتند). . . . اما . . . . آرمان شکن
· طرح کردن مکتب ایرانی توسط مشایی از جمله کارهای او است که مورد انتقاد و اعتراض جدی است،نظام جمهوری اسلامی بر مبنای اسلام پایه گذاری شده و امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری بر مبنای اسلامی بودن نظام بارها تاکید فرموده اند.
· وی در اظهارنظری در ۲۹ تیر ۱۳۸۷مردم اسرائیل را دوست خواند و با این اظهاراتش موجب برانگیختهشدن خشم بسیاری از کسانی شد که اسرائیل را دشمن خود میدانستند. در پی این ماجرا ۲۰۰ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، با امضای بیانیهای خواستار برخورد جدی با وی شدند. پس از انتشار این بیانیه، وی در ۲۴ مرداد ۱۳۸۷ طیّ نامهای به حداد عادل، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی واژهٔ اسرائیل در جهان امروز را منفورترین واژهای دانست که مترادف نژادپرستی، خیانت، خشونت، مکر و فریب است.
· وی در سال اول تصدی در کشور ترکیه در جلسهای حضور یافت که در آن رقصندگان زن به پایکوبی میپرداختند. در زمستان سال ۱۳۸۵ فیلمی منتشرشد که مشایی را در مجلس رقصی در افتتاحیه اجلاس گردشگری کشورهای اسلامی در ترکیه نشان میداد. زمان فیلم یک ساعت و ۵ دقیقه و ۲۶ ثانیه بود. یک دقیقه و ۴۰ ثانیه پس از آغاز مراسم، در این فیلم رقص زنان آغاز میشود و تا ۱۳ دقیقه و ۳۰ ثانیه، سه رقص جداگانه برگزار شد. در حین شکایت رحیم مشایی از دونماینده مجلس بر سر طرح این موضوع، اعلام شد که فیلم مونتاژ شدهاست ولی سعید ابوطالب نماینده مجلس ضمن تکذیب آن اعلام کرد که شرکت ترکیهای tour sab این فیلم را تهیه کرده و آن را برای خبرنگاران عکاسان و شرکتهای گردشگری حاضر در یک جشنواره در حاشیه اجلاس وزرای اقتصادی کشورهای اسلامی ارسال کردهاست. مشایی این فیلم را تصاویر گزینش شده از یک مجلس دو ساعته دانست و افزود:«مجلس رسمی بوده و لهو لعب هم نداشته. ضمن اینکه رقص نبوده و از دیدگاه بسیاری هنر است و آنها برخلاف ما آن را حرام نمیدانند». درسال ۱۳۸۸ در مقالهای درسایت شخصی رحیم مشایی در پاسخ به انتقادات از این اقدام مشایی عنوان شد که:«در صورتی که آنچنان صحنههایی در افتتاحیه بازیهای آسیایی قطر با حضور آقای احمدینژاد نیز انجام شد، پس چرا تنها مشایی باید برای شرکت در چنین جلسهای مورد سؤال و انتقاد قرار گیرد»؟
حرفها و کارهای عجیب
· شکایت از روزنامه کیهان
در پی شکایت رحیم مشایی از روزنامه کیهان به علت انتشار خبری در این روزنامه مبنی بر دیدار مشایی با هوشنگ امیراحمدی، مشایی اعلام کرده بود که اگر کیهان محکوم نشود او مسلمان نیست. در نهایت دادگاه روزنامه کیهان را تبرئه کرد.
· در سال ۱۳۸۸ دولت طی آیین نامهای سازمان حج و زیارت را به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ملحق نمود و مشایی نیز بلافاصله رییس این سازمان را تغییر داد. این تغییر ایتدا با مخالفت محمد ریشهری مواجه شد و در نهایت با رهنمود رهبری این تصمیم لغو شد
· نظرات درباره نوح و سایر پیامبران
در ۲۰ دی ۱۳۸۸ در پانزدهمین جشنواره تحقیقاتی علوم پزشکی رازی گفت:
اگر امروز به افرادی مانند رازی و ابوعلیسینا افتخار میکنیم به طوری که قد آنها از اعماق تاریخ بیرون است برای بلندی قد آنها نیست بلکه کوتاهی قد نسلهای بعدی آن را نمایان کردهاست. شاید بوعلیسینا در عصر خود قامتی برجسته داشته اما قرار نیست افتخار هزار سال بعد آدمیان نیز باشد و این نشانه فقر انسانها در دهههای بعدی است چرا که نشان میدهد فرصت شکوفایی در دورههای متعدد پدید نیامدهاست. اگر قرار باشد طی چند هزار سال فقط چند صد ابوعلیسینا به وجود آید افتخارآمیز نیست. حضرت نوح با ۹۵۰ سال عمر نتوانست مدیریت جامع کند چرا که عدالت را ایجاد نکردهاست. آمدن پیامبران در طول تاریخ برای تمام شدن دورههای قبلی پیامبری بودهاست اگر هر پیامبر مدیریت درستی میکرد عدالت برقرار میشد.
این اظهارات با واکنش شدید برخی روحانیون مواجه شد، از جمله حسن ممدوحی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: در صورت صحت خبر، مشایی باید توبه کند زیرا سخنانش کاملا نادرست است. سخنان وی بیش از حد احمدینژاد را اذیت میکند که ما راضی نیستیم. اگر مشایی چنین سخنانی را گفته باشد رئیسجمهور باید در مورد وی تجدید نظر کند. سید موید علویان یکی از برگزیدگان جشنواره رازی نیز هنگام دریافت جایزه خود با عکس العملی قابل تامل، به شدت نسبت به اظهارات مشایی اعتراض کرد و هنگام حضور بر روی سن از دست دادن با وی خودداری نمود و یک جلد قرآن را برای مطالعه به رحیم مشایی اهدا نمود.
محمد صادقی تهرانی، مرجع تقلید نوگرا و مفسر قرآن نیز نامهای در پاسخ به اظهارات مشایی منتشر کرد و در پایان با شکایت بردن به خداوند و امام زمان اعلام کرد: «ابقاء رحیم مشایی در هر سمتی حرام است. هرچند برخی صدور چنین سخنانی از سوی رحیم مشایی را عادی تلقی کردهاند. در همین حال خبرگزاری ایرنا در دفاع از مشایی در صفحهٔ اصلی خود از وی با عنوان «پهلوان»، «اسطوره»، «متفکر»، «بزرگ»، «تهذیب نفس»، و «ساده زیست» یاد کرد و منتقدانش را «رانده از عقل و باطل» دانست.
حالا که این سخنان را خواندید باید به این حرفها هم گوش بدید. . . .
بعضی از کارشناسان معتقدند که این حرفها و کارهای آقای مشایی به یک برنامه میماند که رسانه ها را از چالشهای موجود جامعه دور کند و بعضی دیگر هم پا را فراتر گذاشتن وآن را یک استراتژی میدانند که رسانه های غربی را مشغول میکند تا ایران به برنامه های خود مشغول باشد در هر دو صورت باید آقای مشایی را یه مهره نامید که برای یا دولت فدا میشود و یا برای منافع ایران که در صورت دوم ایشان انسانی بسیار والایی است . . . . .حال باید به این نکته توجه داشت که اگر ایشان برای منافع ایران کار میکند به چه قیمتی سخنانی میگوید که همه مردم و رهبر عزیزمان نیز از این سخنان ناراحت میشوند .این که هیچ کدام از دولتهای قبلی به این پیچیدگی نبوده اند شکی نیست و داشتن استراتژی از مزیت این دولت است که خود به دلیل باسواد بودن رئیس جمهور محترم است. ولی چیزی که بسیار مشهود است این است که در این دولت کوچکترین برنامه ای با موج سنگین رسانه ای و مطبوعاتی همراه است هم داخل و هم خارجی. . . . . در مسئله آقای مشایی همه اظهار نظر میکنند . . . . اخیرا کلیپ صوتی از یک نامی کشور شنیده شده که به اظهاراتی دست میزند که خود خلاف قوانین است . . . . و حرفایی به زبان می اورد که در خیابان هم نمیزنن . . . . اگه این آقای مشایی انسانی پست . . . رذل . . . کافر. . . . پان ایرانیست . . . . و . . . . . . . است رهبر بزرگ ما خود میداند چه کند پس ما همان گونه که در همه اعمال سیاسی به سخنان رهبری توجه میکنیم در این مورد هم الگو را از ایشام بگیریم نه اینکه هر فرصت به ما داده شد از مسائل کلان گرفته تا مسئله آقای مشایی سخن برانیم . . . . سوالی که میتوان مطرح کرد این است که در دولت خاتمی که این همه فساد از اقتصادی گرفته تا . . . . وجود داشت چرا مسکوت مانده بود؟؟
در آخر هم بگوییم که ما به عنوان یک مسلمان اظهارات آقای مشایی را نمی پسندیم و آنرا خلاف نظر رهبری و آرمانهای بزرگ اسلام میدانیم ولی از متشنج کردن فضای کشور و اظهار نظراتی که از روی احساسات است بیزاریم
عضو مجلس خبرگان رهبری در آیین گشایش شانزدهمین جشنواره قرآنی دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی کشور گفت: ولی فقیه نایب امام زمان(عج) است که بر تمام هستی زعامت دارد و تمام اختیارات امام معصوم به وی تفویض شده است.
یک روحانی که فرزندش در یک "رپر" زیر زمینی است می تواند سوژه خوبی برای
یک مستند ساز خارجی باشد."ایمانی" نام روحانی است که فیلم ساز فرانسوی او
را سوژه کرده و به تصویر می کشد.
فیلم «به مادرم نگو در ایرانم» دو
کانال تلویزیونی فرانسه تولید و پخش شده است، به صورت گسترده بر روی
اینترنت قرار گرفته است. فیلم سال 1387 خورشیدی (2009 میلادی) به سفارش
واحد مستندسازی Canal + فرانسه ساخته شده. شبکه های دیگری هم در ساخت این
فیلم همکاری داشته اند که می شود به شبکهی Nationa Gepgraphic اشاره کرد.
«به
مادرم نگو در ایرانم» ساختاری دوگانه دارد. از یک سو در حال نشان دادن
تصویری از ایران به شمایل کشوری آزاد و متفاوت با کشورهای عربی است و از
طرف دیگر با سوژه کردن "ایمانی" روحانی را به تصویر می کشد که تمام معنا
مدرن شده و برای مخاطب غربی آشناست و او را به یاد روحانیون مسیحی دگر
اندیش دوره رنسانس می اندازد.آقای ایمانی که به نظر میرسد با زبان
انگلیسی آشناست معتقد است که «دینمداری معنایش این نیست که از
زیباییهای دنیا چشم بپوشی». در نمایی دیگر ایمانی رو کنار همسرش
میبینیم که در حال گوش دادن به این آهنگ رپ هستند.کارگردان با خواننده رپ
صحبت میکند. خواننده، پسر ایمانی است که یک گروه زیرزمینی را سرپرستی
میکند. ایمانی البته در بخشی از فیلم یک نطق انتقادی درباره نظام دارد و
انتقاد می کند که چرا اجازه نمیدهند این گروهها - گروههای رپ- فعالیت
کنند.
دو گانگی به این محدود نمی شود؛ درست است که این فیلم از ایران
هراسی فاصله گرفته و وضعیت ایران را نسبت به استاندارد های غربی مطلوب
معرفی می کند اما ایران را با نمادهایی نشان می دهد که بیش از هر چیز از
سنت و فرهنگ ایرانی فاصله گرفته و غربی شده اند.
نشان دادن تصویر ایران
نه چندان اسلامی لبه دیگری از تبلیغات غربی است که نسبت به ایران هراسی
هزینه و حساسیت کمتری دارد ولی در بسیاری موارد بیشتر موثر است.
منبع مشرق
نشریه ؛'نشنال اینترست' در آخرین شماره خود با تحلیل تحولات اخیر خاورمیانه نوشت: نبرد آمریکا و ایران برای کنترل و تاثیرگذاری بر خلیج فارس با تحولات اخیر خاورمیانه رو به تنش گذاشته است. اما در این میان، ایران که خود را یک قدرت منطقهای و یا حتی جهانی میداند، اساساً بالاتر و در موقعیتی برتر از رقبای عرب و آمریکایی خود قرار دارد.
به نوشته این
نشریه آمریکایی ،از سوی دیگر، حکومتهای سلطنتی و عرب منطقه ایران را
تهدیدی برای خود میبینند و از آنجا قادر به مقابله با این همسایه بزرگ خود
نیستند، رو به آمریکا آورده و همزمان با تکیه به قدرت بازدارندگی و دفاعی
ایالات متحده، میکوشند تا خود را دوست جمهوری اسلامی نشان داده و این کشور
را آرام نگه دارند.این گزارش حاکیست، از زمانی که اولین کشتی
آمریکایی در سال 1949 وارد بندری در بحرین شد، ایالات متحده دریافت که حضور
در این منطقه اولین و بهترین راه برای اطمینان یافتن از ثبات قیمت نفت و
کنترل بر آن است.
همچنین از آنجا که نفت خلیج فارس بیشتر از آنکه از غرب
به آمریکا و اروپا جریان داشته باشدُ از شرق به چین و ژاپن جریان دارد،
ایالات متحده نیز اقدام به توسعه دامنه متحدان و استقرار نیروهای خود در
سراسر منطقه کرد. و با فروش فناوریهای نظامی، این متحدان را به خود وابسته
نمود.
این در حالی است که متحدان منطقهای آمریکا همواره هزینههای
قابل توجهی را به همراه داشتهاند. برای مثال حمایت آمریکا از سعودیها ( و
رژیم مبارک در مصر) دلیل اصلی شکلگیری القاعده در اوایل دهه 90 میلادی
بود.
همچنین حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس از گذشته تاکنون موجب روز احساسات ضد آمریکایی در این منطقه شده است.
همین حمایتها و سیاستها نیز موجب شده تا امروز واشنگتن از رژیمهایی حمایت کند که در اعتراضات اخیر منطقه منفور و نامشروع هستند.
این
گزارش در ادامه با تأکید بر آنکه تنشها در خاورمیانه در حال تشدید شدن
است مینویسد:در نتیجه اعتراضات ضد دولتی اخیر در تونس، مصر و لیبی، سلطنت
سنی بحرین رو به تشدید هرچه بیشتر اکثریت شیعه این کشور آورده است.
رقابت
آمریکا و ایران نیز در بحرین شکلی دیگر دارد. از یک سو ناوگان پنجم نیروی
دریایی آمریکا در بحرین قرار دارد که قطعاً موجب ناراحتی جمهوری اسلامی
بوده و ابزار مهم آمریکا در منطقه محسوب میشود. و از سوی دیگر، ایران با
حمایت از معترضان، حاکمان سلطنتی بحرین را محکوم میکند.
گزارش نشنال
اینترست با تأکید بر آنکه آمریکا هماکنون رقیب اصلی ایران در منطقه است
میافزاید: پادشاهان کشورهای عربی نگران هستند که توازن قوا در منطقه در
حال تغییر به سود ایران باشد و اردوگاه سلطنتی آنها را تضعیف کرده و رو به
فروپاشی ببرد.
در همین حال، آمریکا نیز در کنار متحدان خود در منطقه و
علیه قیامهای مردمی ایستاده است و میکوشد تا ثبات کشورهای سلطنتی حامی
آمریکا را حفظ کرده و منابع انرژی منطقه را بر اساس منافع ملی خود نگه
دارد.
واشنگتن همچنین میبایست پادشاهان عرب را قانع کند که حتی با وجود
خروج از عراق و افغانستان، در خلیج فارس باقی خواهد ماند و مانع از قدرت
گرفتن ایران میشود.