آیتالله خاتمی با بیان اینکه ما شعار مرگ بر آمریکا و مذاکره را با هم پیش میبریم، گفت: به جهانیان میگوییم منتظر ۱۳ آبان باشید.
آیتالله سیداحمد خاتمی خطیب امروز نماز جمعه تهران در خطبه دوم با اشاره
به مناسبتهای هفته جاری گفت: ما در این هفته چند مناسبت داریم که به طور
اختصار به برخی از آنها اشاره میکنم؛ اولین مناسبت که امروز است شهادت
آیتالله محمد قاضی امام جمعه شهید تبریز و اولین شهید محراب است، عالمی که
عالم و عامل بود.
وی افزود: هفته گذشته روز شهادت میثم تمار بود که در سال 60 هجری توسط ابنزیاد به شهادت رسید. هفته گذشته سالگرد رحلت عالم بزرگوار آخوند خراسانی را داشتیم که 105 سال از رحلت وی میگذرد که او هم عامل بود و هم عامل حضور در صحنه مشروعیت بود. همچنین درگذشت محدث بزرگ حاج شیخ عباس قمی را داریم که کتابش در تمام خانهها زینتبخش است.
خطیب امروز نماز جمعه تهران ادامه داد: هفته گذشته شهادت مرزبانان عزیز را در سراوان داشتیم این اولین حادثه از این دست نیست و احتمالاً آخرین هم نخواهد بود اینکه میگوییم ما 35 سال قربانی تروریست هستیم همین مسئله است.
آیتالله خاتمی گفت: امروز تروریستپرورترین کشورها از جمله آمریکا و اسرائیل پرچم مبارزه با تروریسم را در دست گرفتهاند در این حادثه دولت پاکستان باید به ملت ما پاسخگو باشد. تروریستها از مرز آنان به داخل ریختهاند. مسئولان ما انشاءالله هوشمندانهتر عمل کنند که در آینده شاهد این حوادث نباشیم اما تروریستها بدانند نظام مقتدر اسلامی ما محکم با آنان برخورد خواهد کرد و کاری از پیش نخواهند برد.
وی افزود: ما در آبان ماه سه مناسبت ویژه ضدآمریکایی داریم، 4 آبان ماه سالروز سخنرانی امام علیه قانون کاپیتولاسیون یا اعطای مصونیت قضایی به آمریکاییها بود که اهانت به یک ملت بود و امام علیه آمریکاییها خروش برآورد. در پی این سخنرانی در 13 آبان مأموران طاغوت مذبوحانه امام را دستگیر کردند و از تهران به ترکیه تبعید کردند.
خطیب امروز نماز جمعه تهران ادامه داد: در روز 13 آبان دانشجویان مسلمان جاسوس خانه آمریکا را فتح کردند که انقلاب دوم نامیده شد.
آیتالله خاتمی با اشاره به برخی از جنایتهای آمریکا و ماهیت طاغوتی آن گفت: نمود استکبار فرعون است، فرعون اسم عام سلاطین مصر بوده است و آنان 3 هزار سال حکومت کردند. اسم خاص فرعون که در مقابل حضرت موسی (ع) بود ولید بن مصعب بود و 1491 قبل از میلاد متولد شده است.
وی افزود: خداوند فرعون را نماد استکبار معرفی میکند و ویژگیهای استکبار را نیز در آن میگوید. اول آنکه مستکبرین خود برتربیناند و خود را آقابالاسر دیگران میدانند و خودشان را جدا تافته از سایر ملتها میدانند حداقل دولتمردان آمریکایی اینگونه هستند. آمریکا به 25 کشور دنیا در طول 50 سال گذشته حمله مستقیم و یا غیرمستقیم نظامی داشته است این اگر نامش خود برتربینی نیست پس چه نامی میتوان بر آ ن نهاد. شنود مکالمات تلفنی که نه تنها آدمهای معمولی بلکه 25 رهبر دنیا را در بر میگیرد این چه معنایی میتواند داشته باشد این چیزی جز خود برتربینی است.
آیتالله خاتمی ادامه داد: تحقیر ملتها کار فرعونها است و در قرآن به آن اشاره شده است. کسانی این القای نادرست را داشته باشند که گرفتاریهای کشور با رابطه با آمریکا حل میشود، واقعیات تاریخی نشان میدهد گرفتاریها افزون میشود 57 سال حکومت شاه تا 28 مرداد سال 32 دست انگلیسیها بود و از 28 مرداد سال 32 دست آمریکاییها بود چه کردند اینها با این کشور، فقر و غارتگری در همه جا موج میزد اگر آمریکاییها بیایند دینزدایی و استبداد را میآورند، تحقیر ملتها میآورند این آدم بیشخصیتی که در مذاکرات آمریکاییها است با کمال بیادبی به ملتی دارای پیشینه 1400 ساله به صراحت اهانت میکند و این نشان دهنده خوی استکباری آنان است.
وی افزود: سوم آنکه فرعونها در پی تفرقهاند چه چیز تکفیریها را به جان مسلمانان میاندازد هر روز در عراق عملیاتهای انتحاری کشته میگیرد. در سوریه و پاکستان سرنخ تمام این عملیاتها در دستان آمریکا و همپیمانان این کشور همچون عربستان است اینها هستند که آنها را تغذیه عملیاتی میکنند این عملیاتها هزینههای هنگفت دارد که جز قارونهای منطقه کسی نمیتواند آن را تأمین کند دلیل آن هم عمیق کردن کینه و شکاف بین مسلمانان است.
آیتالله خاتمی تصریح کرد: تهدید کردن کار استکبار است الان آمریکا این تهدید را نه تنها نسبت به ملت ایران بلکه به دیگران نیز روا میدارند از حمله به افغانستان جز نفرت چه به دست آوردید در عراق دخالت کرده و مجبور شدید بعد از 10 سال دست از پا دراز کنید دولتهایی که مثل ایران مقتدر نبودند. شما هم میدانید که توانایی مقابله با ملت ایران را ندارید این ملت فرمایش امام را بارها به گوشش رسیده است که اگر ذرهای بخواهند آسیب برسانند دندانهای آمریکا را در دهانش خرد میکنیم.
وی افزود: پنجم کار مستکبرین شکنجه است آمریکا این جنایت و شکنجهها را ندارد در گوانتانامو چه میگذرد زندانی که اوباما قول داده بود آن را تعطیل کند ولی هم اکنون به جنایات خود در دوره ریاست جمهوری وی ادامه میدهد. زندانهای مخفی آمریکا در اروپا کارشان شکنجه اروپاییها است. خندهدار است گزارشگر ویژه حقوق بشر این جنایتکار را که در خط مقدم زیر پا گذاشتن حقوق بشر است نمیبیند و در ایران گزارشی که تروریستهای ایرانی برایش نوشتهاند به عنوان گزارش به سازمان ملل ارائه میکند. واضح است که این گزارشهای سست و بیمایه که تروریستها نوشتهاند به پشیزی ارزش ندارد.
آیتالله خاتمی ادامه داد: قرآن تنها راه مقابله را مقاومت میداند. صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند آمریکا به تجربه نشان داده است چیزی با مذاکره به هیچ کس نداده است اینها فقط زبان مقاومت را میفهمند وقتی که مسئول سیاست اتحادیه اروپا به صراحت میگوید ما فشار و مذاکره را همزمان پیش میبریم ما هم میگوییم به فضل خدا شعار «مرگ بر آمریکا» و مذاکره را با هم پیش میبریم.
وی افزود: حرف ما این است روحیه مقاومت است که جواب آمریکاییها را میدهد البته ما دیپلماسی فعالی که در چارچوب رهنمودهای مقام معظم رهبری عزت، حکمت، مصلحت و مصداق نرمش قهرمانانه باشد مقاومت را در مقابل آن نمیبینیم.
خطیب امروز نماز جمعه تهران ادامه داد: اینجا هم میدان رزم است ما به دیپلماتهای خود که در راستای رهنمودهای مقام معظم رهبری تلاش میکنند خسته نباشید میگوییم و به صراحت میگوییم تلاشهای شما که در راستای اجرایی کردن رهنمودهای مقام معظم رهبری باشد مورد حمایت ملت است.
آیتالله خاتمی گفت: بنابراین به دنیا که میخواهند موضع ملت ایران را ببینند میگویم منتظر 13 آبان باشید و به فضل خدا ملت ایران باشکوهتر از سالهای گذشته و با شعاری رساتر فریاد «مرگ بر آمریکا» را به گوش ملت ایران خواهد رساند.
آیتالله خاتمی با اشاره به توهین یکی از روزنامهها به مقام حضرت امیرالمؤمنین (ع) گفت: این امر بسیار تلخی بود کسانی خواب بعضی روزها و چیزها را دیدهاند و با سوءاستفاده از آزادی قلمشان را در خدمت استکبار قرار دادند روانشناسی ملت ما عشق به مقدسات است الحمدالله مسئولین ما حساس هستند من معتقدم به گونهای باید برخورد شود که آنهایی که در هوساند این طور قلمها را بزنند حساب کار خود را بکنند و بدانند ملت ایران یکپارچه پای مقدسات خود ایستادهاند.
کارگردان فیلم سینمایی «شیر سنگی» گفت: برخی اول انقلاب طوری حرکت میکردند که حرفشان جلوتر از عقلشان حرکت میکرد و حالا همانها جاسوسهای مجانی آن طرف شدهاند و برای جایزه گرفتن برخی آثار در آن طرف تلاش میکنند.
برنامه مناظره 10 آبان به بررسی سینمای
جشنوارهای اختصاص داشت که این برنامه با حضور مسعود جعفری جوزانی،
ابوالحسن داوودی، منوچهر شاهسواری، پرویز شیخطادی و اکبر نبوی به بررسی
جوانب مختلف این موضوع پرداخت.
براساس این گزارش؛ سؤال برنامه هفته در مورد این بود که از بین جشنوارههای خارجی و مردم ایران کدام مخاطبان باید اولویت فیلمسازان ایرانی باشند که پس از پخش مستندی چند دقیقهای از سیر حضور سینمای ایران در جشنوارههای مختلف این برنامه با صحبتهای مسعود جعفریجوزانی آغاز شد.
*جوزانی: حضور در جشنواره خارجی فضیلت نیست
جوزانی در شروع صحبتهایش با اشاره به اینکه حضور در جشنوارههای خارجی
فضیلت به حساب نمیآید گفت: حضور در جشنواره های خارجی فضیلت نیست اما
نباید این گونه عنوان شود که این حضور نیز اشتباه است چرا که سینما پوستر و
ویترین یک ملت است پس اگر میخواهیم وارد این بازی شویم باید قواعد آن را
هم رعایت کنیم.
وی افزود: بنابر این وقتی فیلمی ساخته میشود فیلم ساز نباید فکر کند که آن را برای مخاطبین خارجی میسازد چون حضور در فستیوالهای خارجی به هیچ عنوان فضیلت نیست اما اینکه حضور داشته باشیم قطعا یک افتخار بزرگی برای سینمای کشور است و جلوگیری از این حضور غلط است.برخی اول انقلاب طوری حرکت میکردند که حرفشان جلوتر از عقلشان حرکت میکرد و بیمورد تندروی میکردند حالا همان ها جاسوسهای مجانی آن طرف شدهاند و برای جایزه گرفتن برخی آثار در آن طرف تلاش می کنند.
این سینماگر تصریح کرد: باید در تعریف سینما به یک نقطه مشترک برسیم سینما یک صنعت است و مردم دنیا تمامی تمایلات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خود را دوست دارد از طریق سینما ظهور و بروز پیدا کند و اگر بنا است در بازارهای جهانی حضور داشته باشیم نمیتوانیم بگوییم تنها فیلم برای مملکت خودمان ساختهایم اما این موضوع نباید به این معنا باشد که برای سلیقه دیگران فیلم ساخته باشیم.
جعفری جوزانی تأکید کرد: افتخار بزرگی است که فیلمی در داخل کشور با استقبال مردم مواجه شود و بعد مردم دیگر کشورها نیز از آن فیلم استقبال کند بنابر این به هیچ وجه و قیمتی نباید بگذاریم این تریبون از بین برود.
وی در خاتمه در بخش اول صحبتهایش اظهار داشت: لزوما حضور در جشنواره خارجی و دریافت جوایز فضیلتی نسبت به دیگران نیست اما میتواند افتخاری باشد که صنعت سینمای ما را به دیگران معرفی کند.
* داوودی: باید نگاه ملی و فراجناحی در حضور جشنوارهای لحاظ شود
براساس این گزارش در ادامه این برنامه ابوالحسن داوودی نیز در خصوص لزوم
حضور در جشنوارههای خارجی گفت: من صحبتم را از انتهای صحبت آقای جوزانی
آغاز میکنم اگر بخواهیم بحثی را در سینما؛ ضرورت امروز مطرح کنیم مباحث
بسیار مهمتری وجود دارد اما واقعیت این است که اگر بخواهیم تاریخچه حضور در
جشنوارهها را نگاه کنیم میبینیم که به دورههای مختلفی تقسیم می شود و
تأثیرات مختلفی بر سینمای ما داشته است.
وی افزود: اما این حضور یک واقعیت را به وجود آورده که سینمای ایران بعد از انقلاب که توانست حیات دوباره پیدا کند و به یک سفیر هنری ارزان برای حیات هنری جمهوری اسلامی تبدیل شد اما این سفیر فرهنگی ارزانقیمت که خیلی سریعتر از جاهای دیگر توانست ما را به جهان بشناسد در برخی از مواقع با سوء مدیریت دچار سرخوردگی شد.
داوودی تصریح کرد: اما کاملا با آن بخش از صحبتهای آقای جوزانی صحه میگذاریم که اگر نتوانیم از این ابزار استفاده کنیم این ابزار مهم ارزان قیمت را از دست دادهایم و اگر بخواهیم صرفا خودمان را به یک سری جشنوارهها و فیلمهای خاص محدود کنیم مشخص است که بازی را باختهایم و حضور در جشنوارهها باید عرصهای باشد که نگاه ملی و فراتر از تفکر جناحی در جشنوارهها حضور پیدا کند.
این سینماگر در بخش پایانی صحبتهای اولیهاش اظهار داشت: جشنوارهها یک قالب هدایت شده با یک تفکر مشخص نیستند که بخواهیم همه را در یک دسته جمعبندی کنیم بنابر این اگر فیلم خوبی ساخته شود قطعا قابلیت حضور در جشنوارههای مختلف را خواهد داشت.
* شاهسواری: همیشه از انتخاب مخاطب محدود صدمه خوردهایم
براساس این گزارش؛ منوچهر شاهسواری سینماگر بعدی بود که در این خصوص به ابراز نظر پرداخت که البته در شروع صحبت هایش با انتقاد از سؤال مطرح شده آن را اشتباه دانست.
این تهیهکننده سینما اظهار داشت: سؤال برنامه غلط است چرا که اشتباه است که خودمان را بین این مردمان و آن مردمان به پرسش بگذاریم باید ببینیم ما در کجا زندگی میکنیم و جایگاه فرهنگی ما در جهان کجاست واقعیت این است که جایگاه فرهنگی ما هیچ چیز جز آنچه از ساحت هنر میبینیم نیست.
وی افزود: سینما ایران محصول انقلاب رسانه ایران است و نسبت آن با انقلاب اسلامی نسبت کاملا مستقیم است و ما همیشه صدمه را از جایی خوردهایم که مخاطب محدود انتخاب کردهایم.
شاهسواری خاطر نشان کرد: نگاه حکیمانه حکم میکند که همه مردم را یکسان ببینیم و برای همه مردم که نیاز به سینما دارند فیلم بسازیم. وظیفه سینمای ایران دمیدن روح به جهان بیروح است و این دمیدن جزء با سینما امکانپذیر نیست و در این مسیر جشنوارهها نیز جایگاه خودشان را دارند اما اشکال ما این است که نمیتوانیم از این موضوع خوب استفاده کنیم.
این تهیهکننده سینما ادامه داد: ما نباید همیشه منتظر بمانیم تا واکنش نشان دهیم مثلا نباید منتظر بمانیم تا «سیصد» ساخته شود تا با آن واکنش نشان دهیم و یا «آرگو» ساخته شود تا ما بخواهیم در پاسخ به آن فیلم بسازیم و بعد دشنام دهیم. سینمای ایران وظیفه سنگینی بر دوش دارد البته واقعیتهای بسیار زیادی وجود داردکه سینمای ایران را از مسیر اصلی دور کرده اما واقعیت این است که سینمای ایران با توشههایی که در اختیار دارد اجازه نمییابد تا در عرصه جهانی حضور موفق داشته باشد.
وی در خاتمه بخش اول صحبتهایش با انتقاد دوباره از سؤال برنامه گفت: این چه انتخاب غلطی که است بر سر راهمان قرار میدهیم که برای کدام مردم فیلم بسازیم اما باید این فضیلت را داشته باشیم که تولید فکر و اندیشه کنیم و سینما یکی از ابزارهای آن است.
* شیخ طادی: سینمای ما در قدم زدن در سواحل اروپا نمیتواند به جایی برسد
براساس این گزارش پرویز شیخطادی دیگر سینماگر حاضر در این جلسه در
صحبتهایی که با تشویق حاضران در استودیو همراه شد، گفت: بحث این است که
آیا واقعا سینمای جشنوارهای به ما خط میدهد یا سینمای ملی و سینمای بومی
ما کجا قرار گرفته آیا جشنوارههای جهانی به ما خط ندادهاند؟
وی افزود: تمام فیلمهای ما و آثارمان فاقد قهرمان هستند آیا سینمای ضد قهرمان جذابیت دارد؟ آیا با این ویژگیهایی که آنها به ما تزریق میکنند میتوانیم فیلمهای خوبی بسازیم و آیا سینمای ما با قدم زدن در سواحل اروپا میتواند به جایی برسد. اگر رسیده است که اصلاً نیازمند مطرح کردن این بحثها نبودیم.
شیخ طادی با طرح این سؤال که آیا حضور در جشنوارهها به معنای حضور در افکار عمومی مردم جهان نیست هست گفت: متأسفانه امروز سینمای غرب تفکر ضد قهرمان به ما تزریق کرده و مضامینی نظیر سرخوردگی، بیثباتی، فرار از مبارزه، تسلیم محض شدن و شخصیتهایی آری از ارزشهای الهی در فیلمها رواج دارند. و سینمای اروپا فقط همین قهرمانان را میپذیرد. البته من در جشنوارههای اروپایی شرکت کردم و لذت حضور در این جشنوارهها را چشیدهام اما این ویژگیهایی که به ما تزریق کردهاند سینمای ما را نابود کرد.
این سینماگر در بخش پایانی صحبتهایش در قسمت نخست برنامه مناظره گفت: باید حساب مردم جهان از جشنوارهها جدا کنیم. موی ما در این جریانات سپید شده است و میدانیم دیپلماسی فرهنگی چگونه است و از چه طریق برروی ما تأثیر میگذارند امروز 50 کانال فارسیزبان بالای سرمان قرار دارند که امواج خود را برای ما میفرستد و دیگر این موضوع که با استفاده از دیپلماسی فرهنگی بر ما تأثیر میگذارد ثابت شده است.
* نبوی: در ساحت فطری نمیتوانیم محدودیتی برای مخاطب سینما ایجاد کنیم
براساس این گزارش اکبر نبوی منتقد و کارشناس سینما نیز در این برنامه با
اشاره به آنکه وقتی در خصوص سینما بحث میکنیم وارد فضایی میشویم که مانند
سایر هنرها آسان نیست گفت: سینما دارای سه ساحت است و هر ساحت آن دارای
جهانی متفاوت است سینما از سه ساحت صنعتی، هنری و رسانهای تشکیل شده و ما
نمیتوانیم بدون توجه به آنها در این خصوص صحبت کنیم.
وی افزود: وقتی در مورد مخاطب داخلی و خارجی صحبت میشود باید بر همین اساس مبنای تحلیل خودمان را استوار کنیم که اگر بخواهیم از منظر صنعتی صحبت کنیم سینما تبدیل به یک کالا میشود اگر بخواهیم از منظر رسانهای صحبت کنیم مهمترین شاخصه یک رسانه پیام است و باید بدانیم چه پیامی را منتقل میکنیم که اگر بخواهیم از ساحت هنری نگاه کنیم آن موقع دو جهات بیشتر نداریم یا سینما هنریـ الهی است و یا شیطانی.
نبوی تأکید کرد: در ساحت هنری سینما یا هنر فطرت گرا یا هنر طبیعتگرا البته هر اثری که متناسب با فطرت باشد مخاطب خود را پیدا میکند و در این شرایط دیگر نمیتوانیم برای سینما محدودیتی به لحاظ مخاطب پیدا کنیم.
این منتقد سینما خاطر نشان کرد: از نظر فطری مردم حافظ و سعدی را با دل و جان انتخاب کردهاند و باید توجه داشته باشیم که در مورد سینما صحبت میکنیم نه ادبیات آن موقع بحث در مورد اینکه در جشنوارههای دنیا حضور داشته باشیم یا نه و مخاطب ما جهانی باشد یا خیر تفاوت می کند.
وی در خاتمه در پاسخ به این سؤال که آیا حضور ما در جشنوارههای جهانی به نفعمان بوده یا خیر گفت: بدون تردید به نفعمان بوده است.
حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای در پیامی به همایش ملی تغییرات جمعیتی نسبت به خطرات پیری جمعیت کشور هشدار دادند و تاکید فرمودند: بنده همچنان معتقدم کشور ما کشور هفتاد و پنج میلیونی نیست، کشور ما کشور صد و پنجاه میلیونی است.
به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام به همایش ملی «تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه» با اشاره به اهمیت موضوع جمعیّت و ضرورت فرهنگسازی برای اقناع نخبگان در ارتباط با نیاز کشور به افزایش جمعیت، خاطرنشان کردند: مسئلهی نمای جوان برای کشور یک مسئلهی اساسی، مهم و تعیینکننده است و کشورهایی که در دنیا دچار پیری جمعیت شدهاند به دشواری راه علاجی برای مشکلات ناشی از آن یافتهاند که لازم است برای حل این مشکل کار علمی، عمیق و اساسی صورت پذیرد.
متن پیام رهبر انقلاب که برگرفته از بیانات ایشان در دیدار اعضای دستاندرکار برگزاری همایش ملی تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه در تاریخ 1392/8/6 است، و صبح امروز (پنجشنبه) در این همایش در شهر قم قرائت شد، به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
مسئلهی جمعیّت که بجد هم مورد بحث و اختلاف نظر در جامعه است، مسئلهی بسیار مهمّی است. بلاشک از نظر سیاست کلّی کشور، کشور باید برود به سمت افزایش جمعیّت؛ البتّه به نحو معقول و معتدل. همهی اشکالات و ایرادهایی که وارد میشود -که بعضی از اشکالاتی را هم که مطرح میکنند ما دیدهایم - قابل برطرف شدن و قابل پاسخ دادن است. آنچه مهم است این است که کشور ما با ظرفیّت طبیعی و با ویژگی جغرافیای سیاسی خود احتیاج دارد به یک جمعیّت بیشتر؛ علاوه بر این –همان طور که قبلاً هم گفتهایم- مسئلهی نمای جوان برای کشور یک مسئلهی اساسی و مهم و تعیینکننده است. آن طوری که اهل علم و اهل تحقیق بررسی کردهاند و جوانب قضیّه را ملاحظه کردهاند و آمارها را مورد مداقّه قرار دادهاند، ما اگر چنانچه با این شیوهای که امروز داریم حرکت میکنیم پیش برویم، در آیندهی نه چندان دور، یک کشور پیری خواهیم بود که علاج این بیماری پیری هم در حقیقت در دسترس نیست؛ حالا نه [ اینکه] در دسترس ما نیست، [بلکه] در دسترس هیچکس نیست؛ یعنی امروز کشورهایی که در دنیا دچار پیری شدهاند و قدرت زاد و ولد خودشان را از دست دادهاند، به دُشواری میشود گفت که راه علاجی برای حلّ این مشکل دارند. ما هم طبعاً با همین مشکل مواجه خواهیم شد؛ و نباید بگذاریم به اینجا برسد. البتّه مبانی اسلامی و تفکّر اسلامی در زمینهی جمعیّت و افزایش جمعیّت و با توجّه به وضع جغرافیای سیاسی منطقه و کشور جمهوری اسلامی، یک چیزهای روشن و واضحی است.
همایشی(1) که آقایان گذاشتید، به نظر من جزء کارهای بسیار خوب است. یعنی ما نمیخواهیم این قضیّه را با شعار و با اینکه «صلوات بفرست تمام بشود» و مانند اینها پیش ببریم؛ میخواهیم مسئله به شکل عمیق و علمی حل بشود، گرههای ذهنیای که وجود دارد باز بشود، حقیقت قضیّه روشن بشود و به اعتقاد من ما میتوانیم این کار را بکنیم؛ یعنی متفکّرین ما و صاحبان دانشِ مرتبط با مسئلهی جمعیّت- در هر بخشی از بخشها- میتوانند در این زمینه منطق صحیح و قابل قبولی را ارائه کنند. این همایش البتّه قدم اوّل است، یعنی قدم ابتدایی است، [امّا] از گذاشتن قانون به نظر من مهمتر است(2)، چون فرهنگسازی در این مسئله مثل خیلی از مسائل دیگر اجتماعی، حرف اوّل را میزند؛ باید فرهنگسازی بشود که متأسّفانه امروز این فرهنگسازی نیست، تعطیل است؛ با اینکه گفته شده، ما هم گفتهایم، دیگران هم گفتهاند، در مجلس هم مطرح شده، بعضیها هم کم و بیش اینجا و آنجا بحث میکنند، لیکن کار فرهنگی به معنای صحیح انجام نگرفته. به نظر من این کار شما کار خوبی است، کار مناسبی است؛ منتها اکتفا نکنید به اینکه یک میزگردی تشکیل بشود و سخنرانیای گذاشته بشود و مثلاً تعدادی مقاله چاپ بشود؛ اینها کارهای لازمی است، امّا ناکافی است؛ بایستی از امکاناتی که در کشور وجود دارد استفاده کنید، فکر را در کشور بگسترانید؛ آن وقت فکری هم که گسترش پیدا میکند، باید فکر عمیق و اساسی و منطقی و قانعکننده برای هر کسی باشد؛ بنابراین باید کار بشود روی این مسئله که لابد آقایان این کار را کردهاید. من معمولاً وقتی گروهها و افرادی دنبال این هستند که مثلاً یک گردهمایی و همایشی را ترتیب بدهند، همیشه سفارش میکنم، میگویم شما اَمَد(3) را نزدیک قرار ندهید؛ یعنی فرصت قرار بدهید برای اینکه بتوانید کار بکنید، تا آنچه بروز میکند در این همایش، یک چهره و نمای مطلوبی داشته باشد، آبرومند باشد. و لابد آقایان این کار را کردهاید، چون بحمدالله شما اهل فضل و اهل تحقیق هستید و مؤسسهی شما، مؤسسهای است که سابقهی خوبی در این زمینهها دارد؛ لیکن کار را به اینجا متوقّف نکنید.
جوانب قضیّه را بسنجید، ببینید چه چیزهایی است که موجب میشود جامعه ما دچار میل به کم فرزندی بشود. این میل به کم بودن فرزند، یک عارضه است؛ والّا انسان به طور طبیعی فرزند را دوست میدارد. چرا ترجیح میدهند افرادی که فقط یک فرزند داشته باشند؟ چرا ترجیح میدهند فقط دو فرزند داشته باشند؟ چرا زن به شکلی، مرد به شکلی پرهیز میکنند از فرزند داری؟ اینها را بایستی نگاه کرد و دید عواملش چیست؛ این عوامل را پیدا کنید، بر روی علاج این عوامل بیماریزا -که به اعتقاد بنده اینها عوامل بیماریزاست- متخصّصین و صاحبان اندیشه را بخواهید فکر کنند. فرض کنید مثلاً بالا رفتن سنّ ازدواج؛ بلاشک یکی از چیزهایی که باروری را محدود میکند، بالارفتن سنّ ازدواج است؛ خب، این یکی از کارهایی است که باید در کشور فکر بشود. چرا سنّ ازدواج در کشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسی و غریزهی جنسی؟ ما باید این را فکر کنیم. خب، از آن طرف میگویند که اینها خانه ندارند، شغل ندارند، درآمد ندارند؛ ببینیم چگونه میشود کاری کرد که همهی اینها با هم جمع بشود. ما نباید تصوّر بکنیم که حتماً بایستی یک نفری خانهی مِلکی داشته باشد، یک شغل درآمدداری داشته باشد، بعد ازدواج بکند؛ نه، اِنَ یَکونوا فُقَراءَ یُغنِهمُ اللهُ مِن فَضلِه؛(4) این قرآن است [که] با ما دارد اینجور حرف میزند. یعنی همهی آن گرههای ذهنیای را که وجود دارد در این زمینه، باید شما باز کنید، یعنی شأن شما و همایشی از این قبیل، این است که بایستی این کار فکری و علمی را بکند؛ یعنی صرفاً بیان فکر، بیان خواست و حتّی شعارهایی در این زمینه نباشد. واقعاً کار بشود، کار فکری بشود؛ عوامل کاهش جمعیّت و موجبات افزایش جمعیّت به نحو مطلوب و با اعتدالِ متناسب، درست سنجیده بشود، مطرح بشود [تا] اقناع بشوند افکار نخبگان. در این زمینه خب الان عامّهی مردم، بعضیها متدیّنند، بعضیها متعبّدند، وقتی گفته میشود، میروند سراغ باروری بیشتر؛ لکن نخبگان جامعه باید قانع بشوند، باید مسئله را قبول کنند؛ اگر نخبگان قبول کردند، کار سهل میشود، کار فرهنگسازی آسان میشود. در این زمینهها انشاءالله بایستی آقایان تلاش کنید و امیدواریم انشاءالله موفّق باشید. بنده همچنان معتقدم کشور ما کشور هفتاد و پنج میلیونی نیست، کشور ما کشور صد و پنجاه میلیونی [است] ، حالا ما دستِ کم را گرفتیم گفتیم صد و پنجاه میلیون؛ بیشتر هم میشود گفت. قطعاً این کشور با این سطح وسیع، با این تنوّع آب و هوایی، با این امکانات فراوان زیرزمینی، با این استعداد بالقوّهی علمی که در این کشور وجود دارد، میتواند یک کشور پرجمعیّتی باشد و انشاءالله خودش هم این جمعیت را اداره کند؛ یعنی همچنان که ما فکر میکنیم که اگر چهار پنج بچّه افتاد روی دوش یک خانواده وضع زندگیشان چگونه خواهد شد، فکر این را هم بکنید که این چهار پنچ بچّه وقتی بزرگ شدند و کاری پیدا کردند و شغلی پیدا کردند چه کمکی میتوانند به پیشرفت کشور بکنند؛ یعنی این را هم باید فکر کرد.
یک نگاه مقلّدانهای به زندگی غربی یا به زندگی اروپایی وجود داشته که به اینجاها منتهی شده و میراث آن به ماها رسیده؛ ما هم در یک برههای از زمان غفلت کردیم، کاری که باید انجام بدهیم انجام ندادیم. در حالی که امروز در [بعضی] از همین کشورهای غربی از کاهش باروری دارند زیان میبینند، پشیمانند؛ و در بعضی از کشورهای غربی مطلقاً کاهش باروری وجود ندارد؛ یعنی خانوادههای پرجمعیّت؛ مثلاً خانوادهی آمریکایی با ده دوازده بچّه، چطور خانوادهی ایرانی[که]میخواهد از او تقلید کند باید حتماً یک بچّه داشته باشد یا دو بچّه! که این الان وجود دارد و گزارشها و خبرها از این واقعیّت به ما اطلّاع میدهد. انشاءالله که موفّق و مؤیّد باشید.
والسلام علیکم و رحمةالله
پینوشتها:
1) این همایش به همّت معاونت پژوهش موسّسه آموزشی و پژوهشی امام خمینیره) روز 9 آبان سال جاری برگزار میشود.
2) در گزارش حجتالاسلام آقا تهرانی اعلام شد که پس از تصویب سیاستها و راهبردهای بحث جمعیّت در شورای عالی انقلاب فرهنگی، کمیسیون فرهنگی مجلس در حال کار بر روی طرحی است تا پس از طرح آن در صحن مجلس، به عنوان قانون تصویب شود.
3) پایان
4) سوره نور، بخشی از آیهی
تعدادی از تابلوهای ضداستکباری موسوم به صداقت آمریکایی که شب گذشته در بیش از 70 نقطه از سازههای شهری و بیلبوردهای تبلیغاتی مشهد نصب شده بود، ظهر امروز توسط افراد ناشناس جمعآوری شد.
به گزارش خبرنگار فارس از مشهد، این تابلوها شب گذشته توسط جمعیت مردمی
رمی جمرات با هدف آگاهیرسانی پیرامون ماهیت استکبار و در رأس آن آمریکا و
صهیونیسم و اعلام موضع فعالان فرهنگی مشهد نصب شده بود.
با جمعآوری این تابلوها واکنش مسئولین نیز قابل توجه خواهد بود چرا که این اتفاق یکبار در تهران افتاده است.
گفتنی است، این تابلوها در بلوار فرودگاه، چهارراه معلم، ورودی استانداری خراسان رضوی و چندین مکان دیگر به اکران عمومی درآمده بود.
در همین خصوص رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر مشهد میگوید: کسانی که اقدام به جمعآوری بیلبوردهای صداقت آمریکایی کردهاند از مبانی و خط امام دور مانده و مصداق بارز کجسلیقگی را انجام دادهاند.
حجتالاسلام والمسلمین حسنعلی اخلاقی امیری افزود: نصب بیلبوردهای محتوی این موضوعات میتواند فعالیتی در جهت آگاهی بخشی جنایات آمریکا باشد.
وی تصریح کرد: اصل حرکت اطلاعرسانی در خصوص مبارزه و مقابله با استکبار در تمامی حوزهها حق مسلم مردم است و از هر حرکتی علیه استکبارستیزی و دفاع از مظلوم حمایت میکنیم.
همچنین عضو کمیسیون فرهنگی شورای شهر مشهد نیز در این رابطه میگوید: همواره باید روحیه استکبارستیزی مردم حفظ شود و مساله خیانتهای آنها در قبال ملت ایران فراموش نشود.
سید جلال فیاضی گفت: قرار بر این بوده که شهرداری مشهد در آستانه روز 13 آبان اقدام به اکران عمومی بیلبوردهای حاوی مبارزه با استکبار جهانی، 13 آبان و تسخیر لانه جاسوسی کند و حتما این کار انجام میشود.
وی در پایان یادآور شد: با گذشت 34 سال از تسخیر لانه جاسوسی در ایران اکنون میبینیم که آمریکا در دیگر کشورها نیز شنود مکالمات تلفنی مقامات بلند پایه را در دستور کار خود داشته و قطعا اینگونه اقدامات را ادامه خواهد داد.
سرویس خارجی -
موضوع اعتماد به آمریکا مدتی است نقل محافل برخی جریانات
سیاسی و رسانههای داخلی شده است. طرفداران این رویکرد میگویند نباید صداقت
آمریکاییها را به طور کلی نفی کرد و برای جلب اعتماد آنها باید حتی «مرگ بر
آمریکا» هم نگفت.
افشای جاسوسیهای بیسابقه آمریکا از کشورهای جهان اما نشان
داد این کشور واقعاً قابل اعتماد نیست و باید به صداقت آنها با تردید جدی نگریست.
نکته قابل توجه اینکه ایالات متحده آمریکا حتی به نزدیکترین و کلیدیترین متحدان
خود نیز رحم نکرده و سالهاست از آنها و مردمانشان جاسوسی میکند. آلمان، فرانسه،
ایتالیا، اسپانیا، کره جنوبی، ژاپن و... و اینک عربستان سعودی قربانیان اصلی و از
مهمترین اهداف جاسوسیهای آمریکا هستند. سؤال جدی که در این بین مطرح شده این است
که وقتی آمریکا هیچ خط قرمزی را برای رسیدن به منافع غیرمشروع خود متصور نیست و در
این بین حتی به نزدیکترین متحدین خود هم رحم نمیکند، ایران چگونه میتواند سخن از
صداقت آمریکا به میان آورد. با این تفاسیر لازم است دولتمردان محترم کشورمان فریب
لبخندهای دیپلماتیک آمریکا را نخورده و به ماهیت واقعی آمریکا که دشمن قسم خورده
اسلام و کشور است توجه ویژهای داشته باشند.
ایالات متحده آمریکا نزدیک به 8
میلیارد تماس تلفنی در عربستان سعودی را شنود و ضبط کرده است.
در تازهترین
افشاگری صورت گرفته درباره جاسوسیهای آمریکا از کشورهای مختلف جهان منابع خبری
دیروز اعلام کردند، عربستان سعودی، متحد کلیدی آمریکا نیز یکی از اصلیترین اهداف
جاسوسی کاخ سفید بوده است.
شبکه تلویزیونی «روسیا الیوم» با اعلام این خبر
افزود، این بار سایت «کریپتوم» که در زمینه نقل و انتقال اسناد دولتی و اسناد مربوط
به شرکت ها فعال است اسنادی را منتشر کرده که نشان میدهد آژانس امنیت ملی آمریکا
(اناسای) حدود 8 میلیارد تماس تلفنی در عربستان سعودی را شنود کرده است.
پیش
از این روزنامههای گاردین، لوموند، لسآنجلس تایمز و... اسنادی را که «ادوارد
اسنودان» مأمور سابق سیا درباره جاسوسی آمریکا در اختیارشان قرار داده است منتشر
کرده و ایالات متحده آمریکا را با حجم سنگین و بیسابقهای از انتقادهای بینالمللی
مواجه ساختند. حتی کار به جایی کشید که بسیاری از قربانیان جاسوسیهای آمریکا- که
از قضا از متحدین نزدیک این کشور هستند- اعلام کردند در حال تهیه پیشنویس قطعنامه
غیرالزامآوری در سازمان ملل هستند تا با استفاده از آن اقدامات غیرقانونی آمریکا
را محکوم و مانع از تکرار آنها شوند. آمریکا مجموعاً 125 میلیارد تماس تلفنی را در
جهان شنود کرده است.
با تشدید این فشارها روز دوشنبه باراک اوباما، رئیس جمهور
آمریکا که پیش از این از جاسوسیهای انجام گرفته دفاع میکرد وعده داد، در
«روشهای» جمعآوری اطلاعات تجدید نظر کند.
وی بدون اینکه خود را ملزم به
عذرخواهی کردن بداند گفت به آژانسهای اطلاعاتی دستور داده در شیوه جمعآوری
اطلاعات بازنگری کنند!
«جی کارنی»، سخنگوی کاخ سفید نیز در تازهترین موضعگیری
رسمی خود اظهارات اوباما را تکرار کرد و گفت احتمال دارد آژانسهای اطلاعاتی آمریکا
در شیوه جمعآوری اطلاعات تغییراتی اعمال کنند.
کارنی مدعی شد اقدامات صورت
گرفته در آژانس امنیت ملی آمریکا براساس قانون «میهنپرستی» بوده، اما میتوان با
اصلاح این قانون، گامهایی را در جهت افزایش نظارت و شفافیت برداشت.
نکته قابل
توجه در اظهارات مقامات رسمی آمریکا این که، آنها خود را نسبت به توقف جاسوسی از
مردم و رهبران کشورهای دنیا متعهد نمیدانند و تنها بر تغییر شیوه جاسوسی تأکید
میکنند.
برخی مقامات آمریکایی حتی میگویند کشورهای دنیا باید از آنها ممنون هم
باشند چرا که اقدام کاخ سفید در شنود مکالمات تلفنی آنها امنیتشان را تضمین میکند.
طبق اسنادی که «اسنودان» فاش کرده ماشین غول پیکر جاسوسی آمریکا تلفنهای 35 تن از
رهبران کشورهای مختلف مثل صدر اعظم آلمان را هم شنود کردهاند. آلمان اعلام کرده در
صورتی که اثبات شود دیپلماتهای آمریکایی حاضر در برلین نیز در این رسواییها نقش
داشتهاند، آنها را از خاک آلمان اخراج میکند.
خبر دیگر اینکه، پس از افشای
اسناد تازه جاسوسی آمریکا و افزایش فشارهای بیسابقه جهانی به این کشور خبر میرسد،
تلاشهای کاخ سفید برای توقف این رسواییها به شکل افزایش تلاشها برای بازگرداندن
اسنودان به اوج خود رسیده است.
«جی کارنی» در این باره گفت همچنان بر استرداد
اسنودان اصرار میکنند و به طور مرتب از مقامات روسی میخواهند وی را به آمریکا
بازگرداند.
پیش از این خبرنگار گاردین که نخستین اسناد اسنودان را افشا کرد گفته
بود، این مأمور سابق سیا چنان اطلاعاتی دارد که میتواند با استفاده از آنها
آمریکا را به زانو درآورد. اسنودان در حال حاضر در مسکو زندگی میکند و از روسیه
پناهندگی موقت گرفته است.
منبع :www.kayhan.ir
رئیس اندیشکده یقین گفت: مشکل اقتصاد ایران ربطی به مذاکره با آمریکا ندارد.
به گزارش خبرگزاری فارس
از خرمآباد، حسن عباسی عصر امروز در جلسهای با موضوع دکترین دیپلماسی
قابل انعطاف در جمع دانشجویان دانشگاه لرستان گفت: آمریکا میخواهد به
بهانه تحریمها ایران را پای میز مذاکره آورد و آمدن ایران به پای میز
مذاکره برای آمریکاییها به ویژه دموکراتها حیاتی است.
وی افزود: آمریکاییها میخواهند با گشودن سفارتخانههای دو کشور به مسئله عدم حمایت آمریکا از شاه و قطع ارتباط سی و چند ساله با ایران سرپوش بگذارند.
رئیس اندیشکده یقین با بیان اینکه ارتباط با آمریکا نمیتواند تمام مشکلات مردم را حل کند، خاطرنشان کرد: دولتمردان ایران نباید نشانه غلط به مردم دهند، زیرا اگر ارتباط با آمریکا میتوانست مشکلات اقتصادی کشورها را حل کند، امروز کشورهایی مانند یونان، ایتالیا و اسپانیا به سبب داشتن مشکلات اقتصادی ورشکسته نمیشدند.
عباسی با بیان اینکه مشکل اقتصاد ایران ربطی به مذاکره با آمریکا ندارد، گفت: تیم مذاکره کننده نباید به خاطر مسائل اقتصادی در مسیر مذاکره تحت فشار قرار گیرند.
رئیس اندیشکده یقین اظهار کرد: در صورتی که رابطه با آمریکا منجر به رفع موانع پیش روی بانکها و رفع موانع صادرات و واردات کالا شود، این وضعیت تنها میتواند پنج درصد از مشکلات اقتصاد ایران را بهبود ببخشد.
وی افزود: در حال حاضر دولت یونان 5,5 تریلیون دلار و دولت ایتالیا دو تریلیون بدهی دارند.
عباسی در ادامه با بیان اینکه آمریکا اگر طبیب اقتصاد بود، فکری به حال اقتصاد ورشکسته خود میکرد، یادآورشد: در حال حاضر چرا آمریکا با نزدیک 17 تریلیون دلار بدهی نتوانسته حداقل مشکلات اقتصادی خود را حل کند.
رئیس اندیشکده یقین با انتقاد از برخی از نظریات که ارتباط با آمریکا اوضاع را بهتر میکند، گفت: آمریکا تولید ثروت نمیکند، بلکه تولید پول میکند و خلق پول در آمریکا بدون پشتوانه طلا است و ارزشی ندارد.
*نباید کلید حل همه مشکلات را در مذاکره دید
رئیس اندیشکده یقین در ادامه گفت: نباید کلید حل همه مشکلات را در مذاکره دید بلکه باید بخشی از مشکلات را از طریق مدیریت صحیح، بخشی دیگر را از طریق اقتصاد مقاومتی و یا مذاکره حل و فصل کرد.
عباسی اظهار کرد: باید از نظریات اقتصادی شکست خورده غربیها خود را برهانیم و برای یک نظریه اقتصادی جدید تلاش کنیم که در این زمینه الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت همان الگویی است که میتواند وضعیت اقتصادی ما را در صورت تکامل به بهبود برساند.
این استاد دانشگاه یادآور شد: امروز مذاکرات ایران و آمریکا به مانند جریان شوروی سابق پیش میرود که آمریکا توانست ظرف مدت 60 سال براساس تئوری بازیها شوروی سابق را دچار فروپاشی کند.
عباسی اظهار کرد: براساس این تئوری ابتدا آمریکاییها چشمانداز خود را براساس فروپاشی شوروی مشخص کردند و در مدت 60 ساله توانستند شوروی را دچار فروپاشی کنند.
این استاد دانشگاه یادآورشد: زمانی که آمریکاییها برنامه خود را برای فروپاشی شوروی آغاز کردند، لنین حاکمیت شوروی سابق را برعهده داشت با این حال او معتقد بود که تنها نابودی لیبرالیسم یا کمونیسم میتواند منجر به بقای یکی از آنها شود، اما 30 سال بعد خروشچف نظریهای مبنی بر اینکه رابطه قهرآمیز مبتنی بر همزیستی مسالمتآمیز بین شوروی و آمریکا را مطرح کرد و این به منزله عقبنشینی شوروی سابق در مقابل آمریکا بود.
رئیس اندیشکده یقین با بیان اینکه 30 سال پس از خروشپف نیز در دوران گورباچف در نهایت در سال 1990 شوروی دچار فروپاشی کامل شد، این در حالی بود که در آن مدت هیچ موضعی آمریکا نسبت به شوروی تغییر پیدا نکرد، گفت: باید خط مرکز مذاکرات، لکهدار نشدن عزت و شرف ملت ایران باشد، در غیر این صورت ملت ایران این مذاکرات را به رسمیت نمیشناسد و ملت ایران همواره ثابت کرده که اهل کوتاه آمدن نیست.
*تیم مذاکره کننده ایران باید براساس رهنمودهای مقام معظم رهبری عمل کنند
عباسی در ادامه با تاکید بر اینکه اکنون که تیم مذاکره کننده ایران بعد از 34 سال پای میز مذاکره نشسته است، با یک مذاکره نفسگیر سخت و اجماعگرا روبهرو هستیم، ادامه داد: ایرادی که به گروههای سیاسی کشور وارد است، این است که اذعان دارند، مشکلات کشور گردن عدم ارتباط با آمریکا است، این درحالی است که اقتصادی جهانی دچار رکورد شده است، اما کشور ما جدای از رکود اقتصادی در جهان از سوء مدیریت، ضعف مبانی نظری، فساد و برخوردارهای جناحی رنج میبرد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در شرایط فعلی نیز آمریکاییها به بهانه انرژی هستهای میخواهند ایران را به پای میز مذاکره آورند که از دولتمردان کشورمان انتظار میرود، طبق رهنمودهای مقام معظم رهبری در جهت حفظ منافع ملی کشور عمل کند.
عباسی افزود: در حال حاضر کشورهای دارنده سلاح هستهای 27 هزار کلاهک بمب هستهای دارند که با این مقدار کلاهک میتواند 3,5 بار کره زمین را منهدم و نابود کند.
وی با اشاره به اینکه ما قصد بهرهگیری صلحآمیز از انرژی هستهای را داریم، گفت: در مبانی دینی و اسلامی ما استفاده از سلاحهای کشتار جمعی منع شده است.
وی در ادامه در خصوص آمریکا گفت: امام خمینی(ره) آمریکا را شیطان بزرگ، ام الفساد قرن، استکبار جهانی و تروریست نامگذاری کردند که این نامها تا ابد آمریکا را همراهی میکند و ملت این نیز بیدارند و به این کشور اعتمادی ندارند.
لازم به ذکر است، این مراسم با عنوان دکترین دیپلماسی قابل انعطاف توسط تشکل جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه لرستان برگزار شد.
به
ایران و ایرانی اهانت میشود، دولت آمریکا به خاطر این توهین عذرخواهی
نمیکند و تنها تکذیب میکند آنگاه آنهایی که سودای آمریکا در سر دارند
تابلوهای صداقت آمریکاییها را مانعی بر سر برقراری روابط میدانند.
محمد صفری امروز یکشنبه 05/08/92 طی یادداشتی در روزنامه سیاست روز نوشت: پس از این همه سال ایستادگی مقابل رژیمی که چشم دیدن ایران و ایرانی را ندارد، چقدر آسان ارزشهای انقلابی به مسلخ میرود! آرمانها ذبح می شود برای چند روز چرب و شیرین دنیا! تا شاید کاخ سفید نشینان روی خوش به ما نشان دهند! زهی خیال باطل.
آن هنگام که عاشورای حسینی را حرمت شکستند، کف زدند و پایکوبی کردند آن از راه بیراه شدگان گمراه! فریاد وا اسلامای خیلیها در نیامد. حرمت بنیانگذار این انقلاب را هم شکستند باز هم داد آنها در نیامد!
به دنبال راحتی و آسایش بیشتر دنیای خود هستند آنهایی که گمان میکنند میتوان با برقراری روابط ایران و آمریکا به تفاهم رسید و به ماه عسل رفت! ماه عسلی تلخ که کام همانهایی که سینه چاک کردهاند بیشتر از بقیه تلخ خواهد کرد.
همانهایی که تهمت میزنند و افترا میبندند به آنهایی که مخالف گفتوگوی ایران و آمریکا و آنگاه برقراری روابط هستند و میگویند آنها مخالفند چون نانشان در آن است!؟ نان شما در چیست!؟ فرصت طلبان و سوء استفاده چیان همیشه بودهاند و خواهند بود. اما موافقان ذوق زده از سر چه بر سر ذوق آمدهاند!؟ ذوق زدگی آنها از برای راضی کردن مردمی است که زخم خورده آن رژیم هستند. آنهایی که سینه چاک میکنند برای برقراری رابطه با آمریکا چگونه میتوانند فراموش کنند آن جنایاتی که دولتمردان آمریکایی علیه مردم ایران مرتکب شدند. فقط تصاویر قربانیان هواپیمای مسافربری ایران که از سوی ناو آمریکایی سرنگون شد به یاد بیاورید. قلیان کشیدن خانومها مهم است! آن هم در انظار باید برقرار شود این فرهنگ غلط، سخنان سخیف و اهانت آمیز به خانوادههای شهدا و خود شهدا گفته میشود، ولایت امیر مؤمنان مولای عشق و معرفت زیر سوال میرود هرچند عذرخواهی هم میشود اما آب ریخته را چگونه می توان جمع کرد. تحریف در سخنان و مواضع حضرت امام هم میشود برخی اعتراض میکنند و برچسب افراطی به آنها اهدا میشود و حتی میگویند هشدار دادم افراط گری ممکن است به ترور بینجامد!؟
و اکنون تحمل چند تابلو و بیلبورد را هم ندارند که آن نشان دهنده ماهیت واقعی صداقت آمریکا است. دردشان آمده که چرا چنین تصاویری در شهر نصب شده است!
چه عکسی در سطح شهر نصب شود تا شما را خوش آید؟ هنوز اتفاقی نیفتاده اینگونه رفتار میکنند وای به روزی که دست چدنی و شیطانی آمریکا را هم بفشارند!
به ایران و ایرانی اهانت میشود، دولت آمریکا به خاطر این توهین عذرخواهی نمیکند و تنها تکذیب میکند آنگاه آنهایی که سودای آمریکا در سر دارند تابلوهای صداقت آمریکاییها را مانعی بر سر برقراری روابط میدانند. آمریکاییها توهین میکنند ما بیلبوردهایی که هیچ اهانتی هم ندارد جمع میکنیم.
هنوز اتفاقی نیفتاده است. هنوز آمریکاییها با ما دشمن هستند. توجه کنید ما با آمریکاییها دشمن نیستیم آنها با ما دشمن هستند.
گمان نکنید که ما هم که اینگونه میگوییم مخالفیم ما مخالف نیستیم اما خوشبین هم نیستیم. دلمان هم ضعف نمیرود. دل ضعفه را برای همانهایی می گذاریم که ذوق زدگیشان آمریکاییها را هم به وجد آورده است.
خوب! این هم از این تابلوها برچیده شد و رفت. همه چیز خوب عالی شد. تمام! خوش به حالتان. ما همچنان نان آمریکاییها را نخواهیم خورد. چون میدانیم این نان زهر آلود است. مردم به نتیجه رسیده بودند که نمیتوان به آمریکا اعتماد کرد آنهایی هم که نرسیده بودند در این روزها یا رسیدند یا خواهند رسید.
دشمنی آمریکا و متحدانش با ایران اسلامی و مردم آن سی و چند سال است که با شدت ادامه دارد و معلوم نیست مسئولان محترم در مقابل کدام چراغ سبز آمریکا دستور جمعآوری بیلبوردهایی را دادهاند که فقط نسبت به بیصداقتی حریف هشدار میداد.
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، حسین شریعتمداری امروز یکشنبه 05/04/92 طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: پیش از این هم- چند سال قبل- به این داستان عبرتانگیز از مثنوی مولوی اشاره داشتهایم و امروز تکرار آن را با توجه به برخی از مسائل این روزها بیمناسبت نمیدانیم. ملای رومی نقل میکند که «مجنون» در تب و تاب دیدار «لیلی» بر پشت ناقهای نشسته و آهنگ کوی «لیلی» کرده بود. شتر، اما در شهر «کره»ای داشت که به غریزهمادری و رابطه فرزندی، دل از او برنمیداشت. مجنون در این اندیشه که به کوی لیلی برود «هِی» میزد و «ناقه» در اضطراب که از کره خود جدا نشود، پای رفتن نداشت.
همچو مجنون در تنازع با شتر
گَه شتر چربید و گَه مجنون حر
میل مجنون پیش آن لیلی روان
میل ناقه، پس سوی کره دوان
یکدم ار مجنون از او غافل شدی
ناقه گردیدی و واپس آمدی
یک دو روزه ره بدین منوالها
مانده مجنون در تردد سالها
مجنون به قول ملای رومی، چاره کار را در فرود آمدن از ناقه ناهمراه
میبیند و اگرچه سختی میکشد و تلخی میچشد ولی به پای خویش راه میپیماید و
در کوی لیلی به آرامش مینشیند، در حالی که از فرصت سوخته، این درس را
آموخته که هرگز با ناقه ناهمراه، راهی کوی لیلی نشود.
شاید آنچه در این وجیزه آمده است و شرح بیشتر آن فرصتی دیگر میطلبد، در نگاه اول خوشایند جناب دکتر روحانی، رئیسجمهور محترم کشورمان نباشد ولی همه شواهد محسوس و ملموس به وضوح حکایت از آن دارند که شماری از همراهان کنونی ایشان، همراهان همدلی نیستند و به شتر مجنون شبیهاند که هرچند ادعای هماهنگی دارند ولی آهنگ کوی لیلی ندارند. این جماعت در ماجرای فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 پرده از هویت واقعی خود برداشته و به وضوح نشان دادهاند که نه فقط کمترین پیوندی با ملت و مردم این مرز و بوم ندارند بلکه با سازی که از آن سوی مرزها کوک میشود به رقص میآیند! و سؤال این است که آیا همین جماعت در جریان فتنه 88، آشکارا و بینقاب به حمایت از پروژه مشترکی که آمریکا، انگلیس و اسرائیل علیه اسلام و انقلاب تدارک دیده بودند، به صحنه نیامدند؟ آن خیانت که قابل انکار نیست پس امید جناب روحانی به همراهی آنان در راهی که ایشان پیش روی دارد برای چیست؟! و این قصه اگرچه سر دراز دارد ولی امروز، تنها به ماجرای دیروز اشاره میرود و آن عصبانیت و برافروختگی این جریان از نصب بیلبوردهایی است که «صداقت آمریکا» را به سوال و چالش کشیده بود. جماعت یاد شده با مشاهده این بیلبوردها چنان برافروخته و به خشم آمدند که گویی نصبکنندگان بیلبوردها به عزیزترین، گرامیترین و مقدسترین باورها و اعتقادات آنان اهانت کردهاند؟! به گونهای که با شتابزدگی آمیخته به اضطراب برای برچیدن بیلبوردها از خیابانهای تهران دست به فشار هماهنگ و همهجانبهای زدند و متأسفانه شهردار محترم تهران در اقدامی که از ایشان به عنوان یکی از سرداران سپاه اسلام در جنگ تحمیلی 8 ساله بعید و دور از انتظار بود، دستور جمعآوری و برچیدن بیلبوردهای مورد اشاره را صادر کرد! چرا؟! انتقاد به شهردار تهران، تسلیم غیرقابل توجیه ایشان در مقابل فشارهاست، آنهم شهرداری که پیش از این در هنگامه آتش و دود ایستاده و خم به ابرو نیاورده بود. اما، در این عرصه چرا تسلیم شد؟ اگر تسلیم نمیشد، چه میشد؟!
اما، گناه و جرم اصلی را کسانی مرتکب شدهاند که «قدرت» در دست خویش، یعنی همان «امانت» مردم را علیه عزت و حرمت صاحبان امانت به کار گرفته و با «زبان حال» که در بسیاری از موارد گویاتر از «زبان قال» است به شیطان بزرگ اطمینان دادهاند؛ «اجازه نمیدهیم کسی به ابروی بالای چشم شما اشارهای داشته باشد»!
بدیهی است، جمعآوری بیلبوردهایی که غیر از هشدار نسبت به بیصداقتی آمریکا، مضمون و پیام دیگری نداشت، نمیتوانست و نمیتواند برای مردم خون داده و خون دل خورده و کسانی که سیوچند سال طعم تلخ دشمنیها و کینهتوزیهای آمریکا را با پوستو گوشت و همه وجود خود چشیدهاند قابل توجیه باشد. از این روی جماعت یادشده برای توجیه این اقدام سوال برانگیز خود، دست به کار شده و بهانه تراشیدند که اشاره به بیصداقتی آمریکا در آستانه مذاکرات ژنو میتواند به روند مذاکرات آسیب جدی برساند! که باید پرسید، مگر به قول بر و بچههای تهران، وسط برف زردآلو پیدا کردهاید؟! و مگر آمریکا با روی کارآمدن دولت موسوم به اعتدال، دست از کینهتوزی و دشمنی کشیده و برای مردم ایران به «یار گرمابه و گلستان» تبدیل شده است؟! دشمنی آمریکا و متحدانش با ایران اسلامی و مردم آن سی و چند سال است که با شدت ادامه دارد و در طول زمان نه فقط رو به کاستی نگذاشته، بلکه شتاب بیشتری نیز داشته است و معلوم نیست مسئولان محترم در مقابل کدام چراغ سبز آمریکا دستور جمعآوری بیلبوردهایی را دادهاند که فقط نسبت به بیصداقتی حریف هشدار میداد؟! این هشدار در ماهیت واقعی خود نه فقط تضعیف تیم هستهای محترم کشورمان نیست بلکه کفه آنان را در چالشی که پیشروی دارند سنگینتر نیز میکند.
توجیه عجیب و غریب ارائه شده برای جمعآوری بیلبوردها در حالی است که مسئولان و مقامات آمریکایی برخی از نرمشهای دولت کنونی را به حساب ضعف و نیاز ایران اسلامی نوشته و ماهیت کینهتوزانه خود را بیشتر از پیش نشان دادهاند.
اوباما بعد از مکالمه تلفنی با آقای روحانی انجام این گفتوگو - که تا آن روز بیسابقه بود- را ناشی از فشار تحریمها دانست و کنگره آمریکا با استناد به این برداشت، نتیجه گرفت که باید بر شدت تحریمها افزوده شود. وزارت خارجه آمریکا بلافاصله بعد از بازگشت هیئت ایرانی از نیویورک با صدور بیانیهای به اسرائیل اطمینان داد هرگز اقدامی نخواهد کرد که با منافع اسرائیل منافات داشته باشد! همین دو روز پیش دولت آمریکا مبلغ یک میلیون دلار برای کمک به سازمان منافقین اختصاص داد. خانم وندی شرمن معاون وزارت خارجه آمریکا و مسئول ارشد تیم مذاکرهکننده هستهای این کشور با کمال وقاحت اعلام کرد که فریب و نیرنگ بخشی از DNA ایرانیان است! هفته گذشته، «شلدون آدلسون» میلیاردر معروف آمریکایی و یکی از حامیان مالی و سیاسی حزب جمهوریخواه طی سخنانی در دانشگاه «یشیوا» در نیویورک به اوباما پیشنهاد کرد، قبل از مذاکرات ژنو، ایران را بمباران کند! دو روز قبل «نیکلاس برنز» در مصاحبه با روزنامه آمریکایی «بوستون گلوب» سخنان آقای روحانی را دلنشین، اما ناشی از ضعف ایران ارزیابی کرده و به دولت آمریکا توصیه میکند، تحت تاثیر این سخنان قرار نگرفته و بر فشارها بیفزاید. روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» از قول یکی از مقامات ارشد تیم مذاکرهکننده آمریکا نوشت «در ژنو متوجه شدیم که فقط باید ایران را تحت فشار قرار داد» و...
اکنون باید از کسانی که شهرداری تهران را با فشار همهجانبه، وادار به جمعآوری بیلبوردها کردهاند، پرسید؛ در مقابل کدام نرمش و یا تغییر موضع آمریکا، بیلبوردهای هشداردهنده نسبت به بیصداقتی آمریکا را از خیابانها برچیده و با این اقدام ناپسند و سؤالبرانگیز، دستها را به نشانه تسلیم بالا بردهاید؟! ملت که طی سی و چند سال گذشته نشان دادهاند اهل تسلیم در برابر زورگویی و باجخواهی آمریکا و متحدانش نبوده و نخواهند بود و صد البته، دست جماعتی که دیروز به نشانه تسلیم بالا رفته بود را پایین خواهند کشید. مردم دستهای آلوده به خیانت این جماعت را در فتنه 88 به وضوح دیده و میشناسند، و حق دارند نگران حضور برخی از آنان در برخی از مراکز قدرت باشند. آنها شتر مجنوناند و رئیس جمهور محترم نباید از آنان انتظار حرکت به کوی لیلی را داشته باشند.
مادر
شهید مجید ابوطالبی پس از دیدن خواب چندین باره فرزند، با مرکز تحقیقات
ژنتیک بقیه الله تماس گرفت و پس از تطبیق ژنتیک مشخص شد شهید در کهف
الشهدای تهران به خاک سپرده شده است.
به گزارش خبرنگار گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس، هویت یکی از شهدای گمنام که در کهف الشهدای ولنجک به خاک سپرده شد مشخص شد.
ابراهیم رنگین، مسئول ستاد معراج الشهدای مرکز در گفتگو با فارس گفت: «با اصرار مادر این شهید که چندین بار خواب فرزند شهیدش را دیده بود و از طریق آزمایش DNA هویت یکی از شهدای گمنام دفن شده در کهفالشهدای ولنجک تهران مشخص شد».
وی افزود، نام این شهید «مجید ابوطالبی» بوده و سال 61 در عملیات مسلم بن عقیل در منطقه سومار به شهادت رسیده است. برادر دیگر این شهید فرید ابوطالبی نیز جزو شهدای سالهای دفاع مقدس است.
دکتر محمود تولایی رئیس مرکز تحقیقات ژنتیک دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله درباره نحوه شناسایی این شهید به خبرنگار فارس گفت: «مادر شهید ابوطالبی پس از دیدن خواب فرزندشان مبنی بر اینکه ایشان برگشته اند، با مرکز تحقیقات ژنتیک تماس گرفته و از ما خواستند موضوع را بررسی کنیم. شهید بارها به خواب ایشان آمده و گفته بودند، من برگشته ام،چرا سراغ من نمی آئید».
تمامی شهدای گمنام پس از تفحص برای بررسی آناتومیک و نمونه برداری به مرکز تحقیقات ژنتیک تحویل داده می شوند و مرکز، پس از انجام آزمایشات، یک شناسنامه ژنتیکی برای شهید گمنام صادر می کند. خانواده هایی که احتمال می دهند فرزندانشان جزو شهدای گمنام جنگ تحمیلی هستند نیز به مرکز مراجعه می کنند تا بررسی ژنتیک انجام شده و با تطبیق کدها، شهدا شناسایی شوند.
تولایی اضافه کرد:«در پی خواب مادر شهید ابوطالبی و تماس ایشان با مرکز، از مادر و بردار شهید نمونه ژنتیکی گرفته شده و اطلاعات به دست آمده با اطلاعات حاصل از شناسایی شهدای گمنام تطبیق داده شد. بر اساس بررسی ها مشخص شد پیکر مطهر شهید ابوطالبی جزو شهدای تفحص شده است و با اعلام کد به معراج شهدا، روشن شد محل دفن شهید ابوطالبی کهف الشهدای ولنجک تهران است».
مادر شهید ابوطالبی در گفتگویی با خبرگزاری بسیج در کهف الشهدای ولنجک گفت: «در حین انجام آزمایشات، مکرر فرزندم در رویا به خوابم می آمد و هر بار وی را در یک اتاق سنگی مشاهده می کردم. زمانی که ساعتی پیش برای دیدن بارگاه فرزندم به اینجا آمدم همه صحنه های قبلی برایم تداعی شد و از خدا ممنونم که به چشم انتظاریم پایان داد».
غار کهف الشهدای تهران مدفن 5 شهید گمنام می باشد که روزانه پذیرای عاشقانی است که برای زیارت به این منطقه کوهستانی رهسپار می شوند. این غار در انتهای بلوار دانشجو خیابان ولنجک قرار دارد.
درباره کهف الشهدا
سردار سیّد محمّد باقرزاده رئیس وقت بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس درباره چگونگی به خاک سپاری شهدای کهف الشهدا نوشته است:«بر آن بودیم که شهیدان را در این اطراف و در نقطهای از شهر به خاک بسپاریم، عدّهای در پی مخالفت برآمده و از مصاحبت با بهترین جوانان روزگار دریغ نمودند، چون این عدم مرافقت و موافقت دیده شد پژمرده و غمناک از این دوری و مهجوری، عزم جزم نموده تا با بهره جستن از کلام نورانی خدای رحمان، مزارشان را معین که تا قیامت محل رحمتی باشد برای بندگان، به قرآن پناه بردم، تفألی زدم که چنین هدایت فرمودند:
«وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّـهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنشُرْ لَکُمْ رَبُّکُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَیُهَیِّئْ لَکُم مِّنْ أَمْرِکُم مِّرْفَقًا(16)» سوره کهف
« و آنگاه که از آنان و آنچه غیر از خدا میپرستند کناره گرفتید پس به غار پناهنده شوید تا پروردگارتان از رحمت خودش برای شما منتشر کند و برای شما از کارتان وسیله راحتی فراهم میسازد!»
بار دیگر سرّ آن را در تفألی به دیوان حافظ، این گونه دریافتم:
پس تقدیر الهی بر آن بود تا جوانمردان مخلص روزگار، در این غار که به اذن خدا از دوران کهن در دل کوه گشوده شده بود، بیارامند!
و آن هنگام که برای آرامش دل مومنان دل شکسته از هجرت شهیدان به کوه، رجوعی دوباره به قرآن شد، این چنین هدایت فرمودند:
«…وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ…(44)» سوره هود
« و کشتی بر کوه آرام گرفت»
و آنگاه سید و مقتدایمان درلیلة الرغائب(1428هجری قمری/ 1386 هجری شمسی) به زیارت آسمانیها شتافت».
طبق آخرین اظهارنظرهای مقامات آمریکایی درخصوص مسئله هستهای ایران، جلب اعتماد آمریکا توسط جمهوری اسلامی، تنها راه حل و فصل این مسئله است؛ اما آیا جلب اعتماد آمریکا صرف نظر از هزینه گزافی که برای ایران دارد امکان پذیر است؟
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس
به نقل از سایت 598، طبق آخرین اظهارنظرهای مقامات امریکایی درخصوص مسئله
هسته ای ایران، جلب اعتماد امریکا توسط جمهوری اسلامی، تنها راه حل و فصل
این مسئله است. اما آیا جلب اعتماد امریکا صرف نظر از هزینه گزافی که برای
ایران دارد امکان پذیر است؟
ایالات متحده امریکا همواره به منظور تهدید ایران با اشاره به ادعای گزاف اجماع جهانی علیه نظام اسلامی، همراهی و اتحاد خود با کشورهای تاثیرگزار در منطقه و جهان را به رخ ایران می کشد. اتحاد وی با کشورهایی که در سازمان ملل دارای حق وتو هستند، کشورهایی که اقتصاد برتر را در سطح جهان از آن خود کرده اند و در اثرگزاری تحریم ها به امریکا کمک می کنند، و کشورهایی که سیاست خارجی همسو با امریکا دارند کاخ سفید را در رسیدن به هدف خود علیه ایران بسیار امیدوار کرده است.
اما این فقط ظاهر ماجراست! افشای شنود مکالمات آنگلا مرکل که رسوایی جدید اطلاعاتی را برای ایالات متحده رقم زده است از این واقعیت پرده بر می دارد که رابطه کاخ سفید با برخی کشورها شباهت چندانی به ”اتحاد" ندارد. اتحاد زمانی صورت می گیرد که اعتمادی اگرچه نسبی بین طرفین برقرار باشد. حال باید از کاخ سفید پرسید این چه اتحادی است که ذره ای اعتماد در پس آن وجود ندارد؟
این رسوایی پیشتر نیز بارها اتفاق افتاده است که از جمله آنها می توان به شنود نشست های سازمان ملل در آگوست هممین امسال، که به صورت ویدئو کنفرانس برگزار میشد اشاره کرد.
مطلق کارشناسان روابط بین الملل در اولین واکنشی که افشای عدم اعتماد امریکا به متحدین خود در پی داشته است اعلام کرده اند این عمل موجب تقلیل هرچه بیشتر سطح اعتماد متقابل و باعث مسدود کردن راه های همکاری در زمینه های مختلف خواهد شد.
اما روی سخن نه با طرف امریکایی و اروپایی که با مسئولین ویژه مذاکرات هسته ای ایران است. با توجه به این ماجرا این سوال جدی مطرح می شود که چگونه می توان اعتماد کسی را جلب کرد که به متحدین خود نیز اعتماد نمی کند؟
آیا منطقی وعاقلانه است برای ایجاد اعتماد که برای امریکا فقط یک شوخی و بهانه است هزینه ای پرداخت شود؟ آیا چنین چیزی هیچگاه حاصل خواهد شد؟ واشنگتن بارها در عمل و کلام اعلام کرده که ایران دشمن درجه یک وی است. آیا عاقلانه است بپذیریم که یک کشور که به دوستان خود اعتماد ندارد بتواند به دشمن خود اعتماد کند؟
اینها همه زنگ خطر و هشدار برای تیم مذاکره کننده ایران است که بر سر بنای بی بنیان و متزلزل اعتمادسازی، منافع و عزت ملی ایرانیان را حراج نکنند