سعید قاسمی در پاسخ به پیام طلبهسیرجانی از زندان خطاب به بچههای حزباللهی به وی پاسخ گفت.
به گزارش خبرگزاری فارس، در پی پیام حجتالاسلام جهانشاهی ملقب به طلبه سیرجانی از زندان به نیروهای حزباللهی از جمله سعید قاسمی، این فرمانده دفاع مقدس در گفتوگو با فارس به وی پاسخ گفت.
وی اظهار داشت: «برادر عزیز، که میگویی تنهایت گذاشتیم، راستمیگویی چون من بیمعرفتم که اگر نبودم با رفقای شهیدم میرفتم، در عین حال باید گفت، برادر گرامی، علیرغم نامردمی برخیها و نامردی ما، راه شما برای احیای مطالبه امام و رهبری به احدی الحسنیین ختم خواهد شد؛ به پیروزی یا شهادت».
حجتالاسلام جهانشاهی معروف به «طلبه سیرجانی» پس از ۴ ماه بازداشت، پیامی از اوین برای «بچههای حزباللهی» صادر کرد.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، جمعی از طلاب بروجردی آمر به معروف، اوایل سال جاری با تهیه طوماری به امضای قریب یکصد تن از علما و روحانیون خواستار برخورد مسئولان با مظاهر بی عفتی در سطح شهر شدند.
آنها پس از چندی به منظور پیگیری مطالبات خود در برخورد با مفاسد اجتماعی اقدام به تجمع در مقابل فرماندهی انتظامی این شهرستان کردند که پس از یک ساعت با وعده مسئولان برای پیگیری خواسته آنها، پایان یافت.
در حالی که اقدام مذکور از سوی مدیر کل ارشاد بروجرد مورد تقدیر قرار گرفت، مدتی بعد سه تن از افراد مذکور به دادگاه ویژه روحانیت احضار، محاکمه و به حبس، نفی بلد، شلاق و جریمه نقدی محکوم شدند.
آیتالله علمالهدی امام جمعه مشهد در نامهای به رئیس ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، برخورد قضایی با آمران به معروف را «اقدامی ناحق که سبب جریحهدار شدن احساسات دینی مردم شده است»، توصیف کرد.
جمعی از طلاب در اعتراض به احکام صادره، از هشتم شهریور ماه امسال در حوزه علمیه امام صادق (ع) بروجرد تحصن کردند و یک روز بعد نیز، جمعی از «طلاب عدالتخواه» از شهرهای مختلف به آنها پیوستند.
روز بیست و چهارم شهریور ماه، سه طلبه بروجردی و حجتالاسلام جهانشاهی معروف به «طلبه سیرجانی» و پنج تن از همراهان وی از جمله مسئول سایت «قیام یاران ولایت» بازداشت و برای طی مراحل قضایی به تهران منتقل شدند.
چندی پیش برخی بازداشتشدگان آزاد شدند اما طلبه سیرجانی و محسن شیرازی طلبه 19 ساله و مسئول اطلاعرسانی جنبش مردمی عدالتخواهی با گذشت چهار ماه از دستگیری همچنان در بازداشت به سر می برند.
خانواده طلبه سیرجانی آخرین بار حدود سه ماه پیش با او در اوین ملاقات کردهاند و هنوز وضعیت حجتالاسلام جهانشاهی و تنها همراه وی روشن نشده و زمانی برای محاکمه آنها تعیین نشده است.
حجتالاسلام جهانشاهی نیمهشب 22 دی ماه جاری پیام کوتاهی با عنوان «کوچکترین سرباز ولایت» از «اتاق 1 بند ویژه روحانیت اوین» خطاب به «نیروهای حزباللهی» و «بچه هیأتیها» صادر کرده و از انتقال شیرازی به بند عمومی زندان خبر داده است.
در این پیام که با «بسم رب الحسین (ع)» آغاز شده، آمده است: «محبین اهل بیت، حاجمنصور ارضی، حاجسعید حدادیان، حاجمحمود کریمی، حاجمهدی سلحشور، حاجسعید قاسمی، حاجآقا آقاتهرانی، حاجآقا میرباقری، حاجعلیرضا پناهیان، سیاسیون، اصحاب رسانه، عدالتخواهان، بسیجیان، دانشگاهیان و با بصیرتها، فقط یادتان باشد ما را تنها گذاشتید».
شرکت کنندگان مراسم گرامیداشت دادستان سابق آمریکا، با امضاء و تائید بیانیهای تحت عنوان «موضع ۹۹ درصدیها در مورد مذاکرات ۱+۵ با ایران» حمایت خود از مواضع ایران در این مذاکرات را اعلام کردند.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از کمپین «همبستگی با ایران – آری»، روز شنبه مراسمی در کلیسای «ریور ساید» شهر نیویورک به مناسبت هشتاد و پنجمین سالگرد تولد «رمزی کلارک»، دادستان سابق ایالات متحده و همچنین بیستمین سالگرد تأسیس «مرکز اقدام بینالملل» برگزار شد.
شرکت کنندگان در این مراسم که از رهبران و فعالین جنبش ضد جنگ در آمریکا هستند، با امضاء و تائید بیانیهای تحت عنوان «موضع 99 درصدیها در مورد مذاکرات 1+5 با ایران» حمایت خود از مواضع ایران در این مذاکرات را اعلام کردند.
در این بیانیه که به ابتکار کمپین «همبستگی با ایران» تهیه شده و بدواً توسط رمزی کلارک و «سارا فلاندرز» از مؤسسین و رهبران مرکزی «مرکز اقدام بینالملل» به امضاء رسید، از فعالین جنبش جهانی صلح تقاضا شده خواهان لغو فوری تحریمهای اقتصادی و متوقف کردن تهدیدات نظامی علیه ایران شوند و از قدرتهای سلطهگر بخواهند که حق ایران برای توسعه انرژی هستهای با اهداف صلحآمیز را به رسمیت بشناسند.
متن این طومار که جهت جمعآوری امضاء ابتدا در سایتهای «همبستگی با ایران» و «مرکز اقدام بینالملل» منتشر میشود به این شرح است:
طومار 99 درصدیها درباره مذاکرات 1+5 با ایران
دستها از ایران کوتاه!
همچنان که به دور جدید مذاکرات کشورهای 1+5 (یعنی ایالات متحده، انگلستان، فرانسه، روسیه، چین بعلاوه آلمان) با ایران برای بحث در مورد به اصطلاح «موضوع هستهای ایران» نزدیک میشویم، ما امضاء کنندگان زیر مواضع خود را در این خصوص به شرح زیر اعلام میداریم:
در این مجادله دو طرف حضور دارند. یک طرف متشکل است از ایالات متحده و متحدینش در اتحادیه اروپا که ایران را به تلاش برای تولید سلاحهای هستهای متهم میکنند – و کوچک ترین دلیل و سند معتبری بر اثبات ادعای خود ارائه نمیدهند– و طرف دیگر ایران قرار دارد که تلاش دارد از حق خود برای دستیابی به انرژی صلح آمیز هستهای مطابق اساسنامه «آژانس بینالمللی انرژی هستهای» حراست کند.
یک طرف این مجادله که تحت رهبری آمریکا میباشد، سعی دارد با استفاده از یک اتهام بیاساس زمینه لازم را برای اقدامات تهاجمی فراهم کند و طرف دیگر ایران قرار دارد که قربانی تحریمهای ضد انسانی و جنایت باری میباشد که جان دهها میلیون شهروند بیگناه ایران را به خطر انداخته است.
تنها گناه ایران این است که تصمیم گرفته مستقل و آزاد از یوغ قدرتهای سلطهگر زندگی کند. اتهامات این قدرتهای سلطهگر بارها توسط مقامات ایرانی و سازمانهای بینالمللی همچون «جنبش غیرمتعهدها» که 120 کشور را نمایندگی میکند قویاً تکذیب شده است.
مضافاً اینکه، این اتهام علیه ایران که قصد دارد سلاح هستهای تولید کند حتی از طرف آژانسهای اطلاعاتی- امنیتی خود ایالات متحده نیز رد شده است.
یک طرف این منازعه خوی استکباری خود را دائماً با جنایات جنگی در افغانستان، عراق، لیبی و سوریه و با حمایت تام از کشتار جمعی مکرر مردم فلسطین توسط اسرائیل نشان داده و طرف دیگر، ایران، از زمانی که مردمش در سال 1979 حکومت شاه را که دست نشانده ایالات متحده بود سرنگون کردند، هیچ جنگی را علیه هیچ کشوری شروع نکرده است.
این سابقه که با موضع کنونی ایران در مخالفت با جنگ در دیگر نقاط جهان همخوانی دارد، دال بر این واقعیت است که ایران مایل است در صلح با کشورهای دیگر زندگی کند.
با آگاهی از این واقعیات و مواضع حقیقی هر یک از طرفین این منازعه، چگونه یک دوستدار آزادی میتواند در مورد «مذاکرات» این دو طرف مجادله سکوت اختیار کند و بی طرف بماند؟ در این مذاکرات یک طرف ظالم است و یک طرف مظلوم. یک طرف در پی استیلا و استثمار و غارت کشورهاست، در حالی که طرف دیگر در پی حفظ و حراست از حق تعیین سرنوشت و استقلال و حاکمیت خویش است.
یک طرف مدافع منافع و امتیازات طبقات و نیروهای سرمایه داری بزرگ است که 1% از جمعیت جهان را تشکیل میدهد و دیگری در حال مبارزه برای صلح، استقلال و عدالت است که اهدافی هستند منطبق با منافع 99 درصدیها.
بدین خاطر است که ما طرف ایران را میگیریم و از تمام فعالین جنبش جهانی صلح تقاضا میکنیم که این تومار را امضاء کرده و خواستار آن شوند که:
• همه تحریمهای علیه ایران را فوراً لغو کنید و تهدیدات جنگی علیه ایران را متوقف کنید!
• منصفانه با ایران رفتار کنید؛ حق مردم ایران برای تولید انرژی هستهای با اهداف صلح آمیز را به رسمیت بشناسید!
• دستها از ایران کوتا
یک استاد دانشگاه ایرانی مقیم آمریکا که در سالهای اخیر با بدرفتاری پلیس آمریکا رو به رو شده است در گفتوگو با خبرگزاری فارس، جرم خود در آمریکا را دفاع از حقوق ایرانیان و فلسطینیان عنوان کرد.
«کاوه افراسیابی» استاد دانشگاه و کارشناس ایرانی مقیم آمریکا که طی سالهای گذشته به خاطر دفاع از حقوق ایرانیان و فلسطینیان با رفتار خشن پلیس آمریکا روبه رو شده است در گفتوگو با خبرگزاری فارس مسائل مربوط به پرونده خود در دادگاههای آمریکا را بازگو کرد.
فارس: شما اخیراً در آمریکا با برخورد بیرحمانه پلیس آمریکا مواجه شدهاید. آیا تبلیغات جدیدی علیه شما وجود داشته است؟
افراسیابی: متاسفانه مثل اینکه همینطور است و باز هم دست همان پلیس کمبریجی در کار است که دو سال پیش من را به اشتباه دستگیر و به من آسیب بدنی وارد کرد؛ ضمن اینکه یک خبرچین اسرائیلی و همدست مونثش که در منطقه بوستون فعالیت میکنند هم در این ماجرا دخیلند. من به آزار و اذیت این دو نفر متهم شدهام در حالی که من فقط از یک صاحب رستوران با آبروی اهل فلسطین که تبلیغات آنها آبروی او را به باد میداد و این دوست فلسطینی من با آنها مخالفت میکرد، دفاع کردم.
وی افزود: جای تأسف است که در طی این سالیان من به خاطر دفاع اصولی از حقوق فلسطینیان با موانع جدی مواجه شدهام. من با توجه به حوادث گذشته، در مقالهام با عنوان «بهای سنگین حمایت از حقوق فلسطینیها و ایرانیها در آمریکا» این موضوعات را بررسی کردهام. اگر بخواهم به طور خلاصه بگویم، من دو بار ـ یک بار در دانشگاه بوستون و یک بار در دانشگاه ایالتی نیویورک ـ شغلم را به خاطر صحبت کردن در دفاع از فلسطینیان و انتقاد از اسرائیل در روزنامه نیویورکتایمز از دست دادم.
این استاد ایرانی ادامه داد: نکته غمانگیز این است که در ایالت ماساچوست، اسلامهراسی زیادی وجود دارد و کیفرخواست مطرح شده علیه من در هر در دادگاه دیگری به سرعت رد میشد. اما با توجه به اینکه در اینجا دست پلیس کمبریج در کار است که دو سال پیش از آنها به خاطر بیرحم و نژادپرست بودن انتقاد کردم و آنها مجبور شدند دهها هزار دلار برای هزینههای پزشکی به من بپردازند، جای تعجب ندارد که آنها تصمیم گرفتهاند من را با اتهامات بیاساس روانه دادگاه کرده و ساکتم کنند.
فارس: درباره نقش یک خبرچین اسرائیلی صحبت کردید؛ می توانید بیشتر توضیح دهید.
افراسیابی: بله؛ این فرد برای مدت کوتاهی در رستوران دوست فلسطینی من کار میکرد، اما به خاطر آنکه به همه جا سرک میکشید از کار اخراج شد. زنی که دوست او بود و در آنجا پیشخدمت بود و به مدت دو ماه هم پیش من کار میکرد و برای کتابهایم بازاریابی اینترنتی انجام میداد بعد از این اتفاق، شغلش را رها کرد؛ این دو با هم علیه دوست فلسطینی من داد و بیداد راه انداختند و او را به اینکه جاسوس اسرائیل است متهم کرده و با او بدرفتاری کردند. من فهمیدم که حرفهایی که آنها میزنند کاملا دروغ است و آنها میخواهند آبروی دوستم که یکی از معدود فلسطینی هایی است که در این شهر برای خودش کسب و کاری راه انداخته را ببرند. آنها با من برخورد خیلی تندی کردند و من به پلیس شکایت کردم که به فاصله کوتاهی یک احضاریه برای من آمد که نشان میداد آنها به دادگاه رفته و علیه من شکایتی که از سر تا پا دروغ بود را مطرح کرده بودند.
افراسیابی گفت: به عنوان مثال، آنها ادعا کرده بودند که من برای آنها پیامکهای توهینآمیز فرستاده بودم و تماسهای تلفنی گرفته بودم؛ این در حالی است که اسناد نشان میدادند ادعای آنها کاملا نادرست بود. من در واقع بیش از دهها مورد از این موارد اشتباه را فهرست کردهام که برای رد شکایتهای مطرح شده کافی هستند. ولی همان طور که گفتم ما با دادگاههایی اسلامهراس مواجه هستیم و من واقعا از دشمنی آشکار و عمیقی که آنها در رفتارشان با من داشتند متعجب شدم. مطمئنا، یک فرد مسلمان در دادگاههای ماساچوست که به شیوه باستانی عمل میکنند و در آنها عدم توجه به قواعد و قوانین حکمفرماست، حقوق اندکی دارد و یا هیچ حقی ندارد.
فارس: در واکنش به این اقداماتی که علیه شما انجام شده که کارهایی انجام دادهاید؟
افراسیابی: خوب، تا زمان آخرین جلسه استماع که در روز 14 نوامبر برگزار شد خوشبین بودم که قاضی پرونده این ادعاهای ساختگی علیه من را رد خواهد کرد اما بعد از اینکه دیدم در این دادگاه هیچ اهمیتی به حقیقت داده نمیشود و آنها مانند جماعت اوباش رفتار میکنند، از دنیای پندار و هذیان خارج شدم/ بنابراین الان دارم به این فکر می کنم که در این دادگاه ساختگی که از قبل حکم من را صادر کرده اصلا شرکت نکنم و همان نمای اندکی از انصاف که برای آنها باقی مانده است را هم از آنها سلب کنم. علاوه بر این، من از دادگاه عالی خواستهام که به خاطر نفرت شدیدی که پس از حادثه 11 سپتامبر در این دادگاه به مسلمانان نسبت داده میشود، دادگاه مذکور را به مکان دیگری و در ایالت دیگری منتقل کنند ـ چون همانطور که میدانید دو فروند از آن هواپیماها در روز 11 سپتامبر از بوستون خارج شده بودند. اما من تأکید میکنم که اسرائیل و دستنشاندههایش به خاطر دفاعی که من از حقوق ایرانیها و فلسطینیها میکنم این تبلیغات منفی را علیه من راهانداختهاند. من از همه مردم آزادیخواه دنیا میخواهم علیه این بیعدالتی آشکار که به بیرحمیهای آنها علیه من در دو سال گذشته اضافه شده است، موضع بگیرند و صحبت کنند.
وی در پایان تاکید کرد: این را هم باید اضافه کنم که پلیس کمبریج از من به خاطر سوء رفتار با من در دو سال گذشته که به اشتباه ادعا کرده بودند من در سال 1986 برگ جریمه 25 دلاریم را نپرداخته بودم، عذرخواهی کرده است. این ادعا، دروغ بود و قاضی آن ادعا را رد کرد. اما به دلیل آنکه در مسیر دادگاه من را کتک زدند، ماهها سرم زخم شده بود.
گروه فکری «اتحادیه دانشمندان آمریکایی» در گزارشی به بررسی هزینههای احتمالی تمامی روشهای برخورد با ایران پرداخته و برآورد کرده است که هزینه حمله آمریکا به ایران برای اقتصاد جهان برابر با 1.7 تریلیون دلار است.
به گزارش گروه اقتصاد بینالملل فارس، پایگاه اینترنتی «تینک پراگرس» در گزارشی از گروه فکری بیطرف «اتحادیه دانشمندان آمریکایی» که جزئیات برآورد هزینههای برخوردهای مختلف با ایران از جمله حمله نظامی را منتشر کرده است، نوشت، حمله آمریکا به ایران میتواند برای اقتصاد جهان 1.7 تریلیون دلار هزینه در برداشته باشد.
بر اساس این گزارش، بمباران ایران 1.2 تریلیون دلار و حمله به تاسیسات هستهای ایران 700 میلیارد دلار اضافی هزینه برای اقتصاد جهان در برخواهد داشت و کم هزینهترین راه برای حل مسئله ایران، گفتوگوی دیپلماتیک است.
در ادامه این گزارش آمده است، تحریمهای شدید و ادامهدار علیه این کشور نیز میتواند اقتصاد جهان را با زیان 64 میلیارد دلاری روبرو کند. تصمیم آمریکا برای منزوی کردن و محاصره اقتصادی صنعت نفت ایران نیز هزینهای برابر با 325 میلیارد دلار در بر دارد. با صرفهترین گزینه که هزینهای برابر با 60 میلیارد دلار در بردارد، گزینه تشنجزدایی با آمریکا و ابراز تمایل این کشور به دادن امتیازهایی به ایران است.
این گزارش بر اساس 1) خسارتهای بازار مالی 2) افزایشهای قیمت نفت 3) هزینههای نظامی و مخارج دیگر تامین امنیت 3) خسارت به زیرساختها در صورت بروز یک درگیری و 5) دیگر هزینههای اقتصادی جهان تهیه شده است.
به نوشته این گزارش، در گذشته، سازمانهای دیگری تلاش کردند تا برآوردی از هزینههای مالی یک حمله نظامی علیه ایران را تخمین بزنند. اندیشکده امنیت ملی ترومن در ماه اکتبر یک بازی آنلاین منتشر کرد که حمله بر ایران را برآورد میکرد. این بازی بیشتر بر مسائل بالقوه دیپلماتیک و نظامی در رابطه با حمله تمرکز داشت، همچنین اطلاعات هزینههای نفتی در جهان در صورت حمله به ایران را نیز در برداشت. زمانیکه حملات به صورت حملات هوایی دقیق و حساب شده بود، نتیجه بازی برای بازیکنان چیزی نزدیک به فاجعه بود.
این گزارش در ادامه مدعی شد، تاکنون، دولت اوباما از رویکرد دیپلماتیک در مورد مسئله هستهای ایران دفاع کرده و تحریمهای اعمال شده توسط این کشور و همپیمانان اروپایی آن به اقتصاد ایران بسیار فشار آورده است.
من هم دوست دارم انرژی هستهای داشته باشیم - اما به چه بهایی؟ آیا به بهای جنگ و تحریم؟
ایکس – شبهه: همگان میدانند که تحریمها زمانی آغاز شد که انرژی هستهای نداشتیم و جنگ نیز زمانی تحمیل شد که به سادهترین تسلیحات سبک نیز دسترسی آسان نداشتیم. پس موضوع قرار دادن دستیابی به تکنولوژی «انرژی هستهای» برای تشدید تحریم و یا تحمیل جنگ، فقط یک بهانه و دروغ محض است.
الف - متأسفانه در دورهی ریاست جمهوری آقای خاتمی، با توجه به روحیه خود کم بینی و نیز بزرگبینی و اعتماد به غرب، یک بار این ذلت امتحان شد. دولت ایران قبول کرد که نه تنها حتی یک سانتریفیوژ نسازد، بلکه کلاً فعالیتهای هستهای را به مدت 2 سال تعطیل نماید و برای آن که این سلطه خارجی و ذلت داخلی بر اذهان عمومی معلوم نشود، گفتند: «تعویق داوطلبانه؟!» و کسی هم نپرسید که به چه حقی و با چه توجیهی داوطلب به اطاعت امر شدید؟! اما سؤال اینجاست که در مقابل این «خودزنی داوطلبانه«، کدام تحریمی لغو شد و کدام تهدیدی کم شد؟ آیا غیر از این است که در همان زمان نام ایران را در فهرست کشورهای تروریست قرار دادند و این کشور را به عنوان «محور شرارت» خواندند؟ آیا غیر از این است که در همان زمان ناوهای جنگی را به آبهای ایران وارد کرده و اخطارهایی با تعیین زمان (40 روز دیگر – 15 روز دیگر و ...) برای آغاز جنگ دادند، تا عقب نشینی و تسلیم بیشتری صورت پذیرد؟!
ب - امروز بیش از 12 هزار سانتریفیوژ ساختهایم، کیک زرد تولید کردهایم، غنی سازی را تا 20% افزایش دادهایم، برق تولیدی را وارد مدار کردهایم، از تکنولوژی هستهای در داروسازی و صنایع دیگر استفاده میکنیم ... و خلاصه جزو چند کشور برخوردار از تکنولوژی هستهای قرار گرفتهایم و به لحاظ تشدید مکرر تحریمها و یا تهدید به جنگ، فرقی با گذشته نداریم، به غیر از آن که دیگر نمیتوانند به راحتی گذشته به حمله نظامی به ایران بیاندیشند.
ج - امروزه مقوله جنگ با ایران در گزینههای مستکبران منتفی است و فقط به یک لفاظی سیاسی و تبلیغاتی مبدل گردیده است. مکرر اسرائیل برای توجیه شکستهایش در منطقه و قدرتمند نشان دادن خود شعار میدهد که میخواهد به ایران حمله کند و مکرر امریکا به او می گوید: «نه خواهش می کنم این کار را نکن – الآن به مصلحت نیست – فعلاً اجازه نمیدهم و ...».
دقت شود که «جنگ» کار سادهای نیست و با مطالعه قدرت و امکان مهاجم – ضعف کشور هدف – پیامدهای سیاسی، اقتصادی و نظامی منطقه و جهان و شاخصههای دیگر صورت میگیرد.
جنگ تحمیلی زمانی صورت گرفت که نه تنها جمهوری اسلامی ایران هیچ نداشت و به لحاظ اوضاع داخلی نیز دچار آشفتگی بود و ترور مسئولین نیز بر این آشفتگیها میافزود، بلکه جبهه مهاجم (صدام و رژیم بعث) از قدرت حاکمه امریکا، میگ روسی، چیفتن انگلیسی، کروز فرانسوی، آواکس امریکایی، بمبهای شیمیایی آلمانی، پول عربی و حمایتهای سازمانهای بینالمللی و نهادهایی چون حقوق بشر(؟!) برخوردار بود! خوب نتیجه چه شد؟
امروزه نه تنها ایران در آن ضعف نیست و از قدرت اقتصادی، سیاسی، تسلیحات نظامی و رشد علمی بسیار بالاتر و موقعیت منطقهای و جهانی بسیار مستحکمتری برخوردار است و به این مهم امریکاییها و اروپاییها بیشتر از اذهان عمومی مردم ما که تحت بمباران ضد تبلیغ خارجی و اذناب داخلی قرار دارند واقفند، بلکه امریکا، اروپا و اسرائیل نیز در قدرت و امکان سابق خود قرار ندارند و دچار بحرانهای شدید سیاسی و اقتصادی داخلی و خارجی و تزلزل سلطه در منطقه هستند. پس گزینه جنگ منتفی است.
د – اگر چه جنگ به خودی خود خوب و مطلوب نیست [و البته اگر ضرورت داشته و اجتناب ناپذیر باشد، نباید برای پرهیز از آن هر ذلتی را پذیرفت و از ترس مرگ خودکشی کرد]، اما توجه به این نکته نیز ضروری است که «جنگ، ویرانی و کشتار دارد، اما ترس ندارد».
تعداد کشته شدگان ناشی از تصادفات جادهای ما پس از جنگ، به مراتب بیش از شهدای جنگ تحمیلی بوده است (متوسط سالانه 20 هزار نفر) و بالتبع تعداد مجروحین و معلولین نیز به همین تناسب بیشتر است. هم چنین تعداد مرگ و میر ناشی از مصرف مواد مخدر و نیز تخریب شخصیتها و خانوادهها با ضررها و خسرانهای روحی، روانی و حتی اقتصادیاش، به مراتب بیش از شهدا، مجروحین و تخریبهای ناشی از جنگ میباشد. بلایایی که از زمان رو کردن به «تسامح، تساهل، آزادی بدون تعریف و تشویق به غرب زدگی و ...» افزایش فزاینده یافت.
ﻫ – در هر حال بهایی که در قالب تحریم اقتصادی یا تهدید به جنگ (و حتی وقوع جنگ) میپردازیم، بهای اصرار بر رشد علمی کشور و برخورداری از صنایعی مادر چون: انرژی هستهای، نانو تکنولوژی، شبیهسازی، تسلیحات زمینی، هوایی و دریایی و ... نیست، هر چند که این دستآوردهای مرهون انقلاب و جمهوری اسلامی است، بلکه بهای استقلالخواهی و تمامیت ارضی کشور است و تا زمانی که مردم در صحنه باشند و تحقق و کمال همین خواسته را دنبال کنند و سر تعظیم و تسلیم فرود نیاورند، این فشارها از سوی استکبار ادامه خواهد داشت و البته که هر چه رشد کنیم و قدرتمندتر گردیم، فشارها به ناچار کمتر یا دست کم خنثیتر میگردد، نه هر چه بیشتر عقبنشینی کرده و تسلیم شویم.
دقت کنیم که سیاست غرب، مانند حیوان وحشی است. هر یک قدم که عقب بنشینید، او آرام تر نمیشود، بلکه چند قدم جلوتر میآید و بیشتر چنگ و نیش دندان نشان میدهد و بیشتر غرش میکند و اگر پا به فرار بگذارید، حمله کرده و میدرد.
x-shobhe.com
به نظر شما اینجا ایران است یا حزب الله لبنان و یا غزه که برای آنها تحدید بشمار آیند؟؟؟
به کدامین گناه ؟؟؟؟
مسلمانان بی دفاع ...
خطیب نمازجمعه تهران گفت: ساختارشکنان و فتنهگران سال ۸۸ طلاییترین فرصت نظام را سوزاندند و امروز طلبکارانه و بدون عذرخواهی میخواهند به فضای انتخابات ورود کنند.
خبرگزاری فارس: منابع آگاه خبر دادند در سفر اخیر امیر قطر به نوار غزه، مکان استقرار تعدادی از سران اصلی جنبش حماس شناسایی شده است.
به نقل از منابع آگاه، اطلاعات موثق حاکی از آن است که در جریان سفر اخیر شیخ حمد، امیر قطر و موزه، همسرش به نوار غزه، اهداف و مکانهای تعدادی از شخصیتهای اصلی جنبش حماس مشخص شد.
این اطلاعات موثق حاکی از آن است که امیر قطر در این سفر به رهبران حماس ساعتها و خودکارهایی را اهدا کرده که دارای تجهیزات ارتباطی با ماهوارههای اسرائیلی بوده که به کمک آن میتوان اماکن حضور این رهبران را مشخص کرد.
ترور «احمد الجعبری» از فرماندهان ارشد گردانهای قسام، شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی [حماس] توسط جنگندههای اسرائیلی، به کمک این تجهیزات صورت گرفته که به طور آشکارا مشارکت قطر در این عملیات را نشان میدهد.
این اطلاعات حاکی از آن است که هدف از تحرکات اخیر قطر، انتقال اهالی غزه به اردن پس از سرنگونی «عبدالله دوم» پادشاه اردن است.
خبرگزاری
فارس: منابع فلسطینی گزارش دادند که امیر قطر در سفر اخیر خود به غزه
پیشنهادهای اغواکنندهای به اسماعیل هنیه نخست وزیر منتخب فلسطین در صورت
چشم پوشی از ائتلاف با ایران و نیز توقف مبارزات مسلحانه داده است.
به گزارش فارس، پایگاه خبری المنار در گزارشی به نقل از منابع فلسطینی که اواخر هفته گذشته از سفر به غزه بازگشته بودند، نوشت که دیداری بین اسماعیل هنیه نخست وزیر دولت منتخب فلسطین در غزه و شیخ «حمد بن خلیفه آل ثانی» امیر قطر در جریان سفر وی به عزه انجام شده که در این دیدار دو طرف به توافقی در زمینه موضوعات مطرح شده از سوی امیر قطر نرسیدهاند.
منابع فلسطینی نزدیک به این نشست اعلام کردند که امیر قطر در این دیدار از هنیه خواسته است که اگر می خواهد کمکهای مالی و اقتصادی دریافت کند، باید ائتلاف خود با ایران را که به زعم وی دشمن اسلام و مسلمین است، متوقف کند.
این منابع از زبان اسماعیل هنیه شرط هایی که امیر قطر در این دیدار قرار داده بود را به این صورت بر شمردند:
-
توقف ائتلاف با ایران
- آغاز مذاکرات با اسرائیلی بدون پیش شرط
- به رسمیت شناختن اسرائیل
- به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل و عدم اصرار به بازگرداندن بخش شرقی آن.
- اعلام توقف مبارزات مسلحانه و وارد شدن در مسیر مذاکرات.
بنا بر اعلام این منابع، هنیه به شیخ
حمد گفته است: تو از من می خواهی که غزه را به اسرائیل تسلیم کنم، اگر این
موضوع در دست من بود انجام می دادم، اما من عضوی از کمیته اجرایی جنبش حماس
و نخست وزیر فلسطین هستم و نمیتوانم تمام این شرطها را بپذیرم.
بنا بر اعلام این منابع، این جواب، امیر قطر را بر آن داشت تا مدت دیدار خود از غزه را از دو روز به چند ساعت تقلیل دهد و مبلغ وعده داده شده که بالغ بر 600 میلیون دلار بود را نیز به 350 میلیون دلار تقلیل دهد.
این منابع همچنین تاکید کردند که احمد الجعبری فرمانده نظامی حماس یکی از مدافعان ائتلاف با ایران، حزب الله لبنان و سوریه بود آنها اعلام کردند که ترور وی به این سادگی نشان می دهد که طرحی برای رها شدن از دست شاخه نظامی حماس یا برخی تصمیم سازان این شاخه در دست اجرا است تا مانند شاخه نظامی فتح این شاخه نیز تحت کنترل درآید.
این در حالی است که قطر از تمامی سیاستهای عربی و بین المللی خود یک هدف را دنبال میکند و آن همان براندازی دولت سوریه است، قطر میخواهد غرب را به ضرورت دخالت نظامی در سوریه قانع کند و این موضوع با دادن برگه فلسطین و مهار شاخه نظامی حماس صورت گرفته است.