انرژی هسته‌ای- اما به چه بهایی؟ آیا به بهای جنگ و تحریم؟

 من هم دوست دارم انرژی هسته‌ای داشته باشیم - اما به چه بهایی؟ آیا به بهای جنگ و تحریم؟


ایکس – شبهه: همگان می‌دانند که تحریم‌ها زمانی آغاز شد که انرژی هسته‌ای نداشتیم و جنگ نیز زمانی تحمیل شد که به ساده‌ترین تسلیحات سبک نیز دسترسی آسان نداشتیم. پس موضوع قرار دادن دستیابی به تکنولوژی «انرژی هسته‌ای» برای تشدید تحریم و یا تحمیل جنگ، فقط یک بهانه و دروغ محض است.

الف - متأسفانه در دوره‌ی ریاست جمهوری آقای خاتمی، با توجه به روحیه خود کم بینی و نیز بزرگ‌بینی و اعتماد به غرب، یک بار این ذلت امتحان شد. دولت ایران قبول کرد که نه تنها حتی یک سانتریفیوژ نسازد، بلکه کلاً فعالیت‌های هسته‌ای را به مدت 2 سال تعطیل نماید و برای آن که این سلطه خارجی و ذلت داخلی بر اذهان عمومی معلوم نشود، گفتند: «تعویق داوطلبانه؟!» و کسی هم نپرسید که به چه حقی و با چه توجیهی داوطلب به اطاعت امر شدید؟! اما سؤال اینجاست که در مقابل این «خودزنی داوطلبانه«، کدام تحریمی لغو شد و کدام تهدیدی کم شد؟ آیا غیر از این است که در همان زمان نام ایران را در فهرست کشورهای تروریست قرار دادند و این کشور را به عنوان «محور شرارت» خواندند؟ آیا غیر از این است که در همان زمان ناوهای جنگی را به آب‌های ایران وارد کرده و اخطارهایی با تعیین زمان (40 روز دیگر – 15 روز دیگر و ...) برای آغاز جنگ دادند، تا عقب نشینی و تسلیم بیشتری صورت پذیرد؟!

ب - امروز بیش از 12 هزار سانتریفیوژ ساخته‌ایم، کیک زرد تولید کرده‌ایم، غنی سازی را تا 20% افزایش داده‌ایم، برق تولیدی را وارد مدار کرده‌ایم، از تکنولوژی هسته‌ای در داروسازی و صنایع دیگر استفاده می‌کنیم ... و خلاصه جزو چند کشور برخوردار از تکنولوژی هسته‌ای قرار گرفته‌ایم و به لحاظ تشدید مکرر تحریم‌ها و یا تهدید به جنگ، فرقی با گذشته نداریم، به غیر از آن که دیگر نمی‌توانند به راحتی گذشته به حمله نظامی به ایران بیاندیشند.

ج - امروزه مقوله جنگ با ایران در گزینه‌های مستکبران منتفی است و فقط به یک لفاظی سیاسی و تبلیغاتی مبدل گردیده است. مکرر اسرائیل برای توجیه شکست‌هایش در منطقه و قدرتمند نشان دادن خود شعار می‌دهد که می‌خواهد به ایران حمله کند و مکرر امریکا به او می گوید: «نه خواهش می کنم این کار را نکن – الآن به مصلحت نیست – فعلاً اجازه نمی‌دهم و ...».

دقت شود که «جنگ» کار ساده‌ای نیست و با مطالعه قدرت و امکان مهاجم – ضعف کشور هدف – پیامدهای سیاسی، اقتصادی و نظامی منطقه و جهان و شاخصه‌های دیگر صورت می‌گیرد.

جنگ تحمیلی زمانی صورت گرفت که نه تنها جمهوری اسلامی ایران هیچ نداشت و به لحاظ اوضاع داخلی نیز دچار آشفتگی بود و ترور مسئولین نیز بر این آشفتگی‌ها می‌افزود، بلکه جبهه مهاجم (صدام و رژیم بعث) از قدرت حاکمه امریکا، میگ روسی، چیفتن انگلیسی، کروز فرانسوی، آواکس امریکایی، بمب‌های شیمیایی آلمانی، پول عربی و حمایت‌های سازمان‌های بین‌المللی و نهادهایی چون حقوق بشر(؟!) برخوردار بود! خوب نتیجه چه شد؟

امروزه نه تنها ایران در آن ضعف نیست و از قدرت اقتصادی، سیاسی، تسلیحات نظامی و رشد علمی بسیار بالاتر و موقعیت منطقه‌ای و جهانی بسیار مستحکم‌تری برخوردار است و به این مهم امریکایی‌ها و اروپایی‌ها بیشتر از اذهان عمومی مردم ما که تحت بمباران ضد تبلیغ خارجی و اذناب داخلی قرار دارند واقفند، بلکه امریکا، اروپا و اسرائیل نیز در قدرت و امکان سابق خود قرار ندارند و دچار بحران‌های شدید سیاسی و اقتصادی داخلی و خارجی و تزلزل سلطه در منطقه هستند. پس گزینه جنگ منتفی است.

د – اگر چه جنگ به خودی خود خوب و مطلوب نیست [و البته اگر ضرورت داشته و اجتناب ناپذیر باشد، نباید برای پرهیز از آن هر ذلتی را پذیرفت و از ترس مرگ خودکشی کرد]، اما توجه به این نکته نیز ضروری است که «جنگ، ویرانی و کشتار دارد، اما ترس ندارد».

تعداد کشته شدگان ناشی از تصادفات جاده‌ای ما پس از جنگ، به مراتب بیش از شهدای جنگ تحمیلی بوده است (متوسط سالانه 20 هزار نفر) و بالتبع تعداد مجروحین و معلولین نیز به همین تناسب بیشتر است. هم چنین تعداد مرگ و میر ناشی از مصرف مواد مخدر و نیز تخریب شخصیت‌ها و خانواده‌ها با ضررها و خسران‌های روحی، روانی و حتی اقتصادی‌اش، به مراتب بیش از شهدا، مجروحین و تخریب‌های ناشی از جنگ می‌باشد. بلایایی که از زمان رو کردن به «تسامح، تساهل، آزادی بدون تعریف و تشویق به غرب زدگی و ...» افزایش فزاینده یافت.

ﻫ – در هر حال بهایی که در قالب تحریم اقتصادی یا تهدید به جنگ (و حتی وقوع جنگ) می‌پردازیم، بهای اصرار بر رشد علمی کشور و برخورداری از صنایعی مادر چون: انرژی هسته‌ای، نانو تکنولوژی، شبیه‌سازی، تسلیحات زمینی، هوایی و دریایی و ... نیست، هر چند که این دستآوردهای مرهون انقلاب و جمهوری اسلامی است، بلکه بهای استقلال‌خواهی و تمامیت ارضی کشور است و تا زمانی که مردم در صحنه باشند و تحقق و کمال همین خواسته را دنبال کنند و سر تعظیم و تسلیم فرود نیاورند، این فشارها از سوی استکبار ادامه خواهد داشت و البته که هر چه رشد کنیم و قدرتمند‌تر گردیم، فشارها به ناچار کمتر یا دست کم خنثی‌تر می‌گردد، نه هر چه بیشتر عقب‌نشینی کرده و تسلیم شویم.

دقت کنیم که سیاست غرب، مانند حیوان وحشی است. هر یک قدم که عقب بنشینید، او آرام تر نمی‌شود، بلکه چند قدم جلوتر می‌آید و بیشتر چنگ و نیش دندان نشان می‌دهد و بیشتر غرش می‌کند و اگر پا به فرار بگذارید، حمله کرده و می‌درد.

x-shobhe.com

نظرات 1 + ارسال نظر
حامد 1391/08/27 ساعت 12:41 ب.ظ

انرژی هسته ای حق ماست
مرگ بر آمریکا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد