رنگ چادر ریشه در فهم سلیم دینی مسلمانان دارد

رنگ چادر ریشه در فهم سلیم دینی مسلمانان دارد

عده‌ای بدون پشتوانه‏ی علمی و تحلیلی و با نام اصلاح گری دینی وارد این عرصه‏ی خطیر شده و موجب بحران سازی فکری در جامعه می‏شوند این عده تلاش کردند رنگ مشکی را بدعت نشان دهند، در حالی که رنگ سیاه برترین رنگ حجاب است و ریشه در فهم سلیم دینی مسلمانان از صدر اسلام تا کنون داشته است.

گروه فرهنگی - اجتماعی برهان/حجت الاسلام حمیدرضا غریب رضا؛

 

1. انسان، قابلیت تمدن و فرهنگ سازی دارد. بخشی از فرهنگ انسانی، آداب و رسوم دینی است. دین حاوی ارزشها و چارچوبهایی است که انسان دیندار میکوشد در قالب آداب و رسوم اجتماعی آن مفاهیم و ارزشها را در زندگی جمعی عینی کند و تجسم ببخشد.


 

2. بحث و بررسی دربارهی این آداب و رسوم اجتماعی یا در حقیقت قالب تعیین اجتماعی ارزشهای دینی، مشروع است. اندیشمندان و دین شناسان اجتماعی میتوانند بحث و بررسی کنند که فلان رسم اجتماعی دینی آیا اهداف دینی را تأمین میکند یا این که تبدیل به مانعی برای اهداف دین شده است. آیا در جامعه استمرار پیدا کند یا باید از زندگی اجتماعی دینی مردم حذف شود. به عنوان نمونه اصل عزاداری برای امام حسین(علیهالسلام) به عنوان یکی از شعائر محبان اهل بیت(شیعه و سنی) و بنا بر روایات صحیح نبوی مشروع است اما آیا تمامی انواع عزاداری(رسم دینی اجتماعی) نیز ریشه در سنت معصومین(علیهالسلام) داشته است؟ این گونه نیست. به همین دلیل هم مقام معظم رهبری(حفظه الله) با توجه به آثار منفی قمه زنی این رسم اجتماعی دینداران را حرام دانستند.

 

3. با توجه به جایگاه شعائر دینی و مذهبی در فرهنگ عمومی دینی این گونه اصلاحگری نیازمند دانش کافی در عرصهی دین شناسی و آشنایی کامل با متون اصیل دینی است. افزون بر آگاهی و تخصص دین شناسی اصلاحگر اجتماعی دینی، باید تتبع تاریخی دقیق و جستوجوی موشکافانهی تحلیلی نسبت به شکلگیری و سیر تطور یک رسم اجتماعی دینی داشته باشد تا بتواند هم به شکل تاریخی مستندات خود را ارایه نماید و هم بتواند تحلیلی از آسیبهای یک رسم اجتماعی دینی نادرست بیان کند و هم بتواند رسم اجتماعی جایگزینی که در برگیرندهی فواید سنت پیشین است ارایه و پیشنهاد نماید. متأسفانه بارها مشاهده شده، کسانی وارد این عرصهی حساس و خطیر میشوند که پیش نیازهای علمی کافی برای جولان در این میدان را ندارند و همین مسأله موجب بحران سازی فکری در جامعه خواهد شد.

 

4. با این که اصلاح‌گری اجتماعی دینی یک ضرورت است ولی گاهی جریانهای دیگر فکری غیر اسلامی یا حتی کسانی که نیت خیر و دینی داشته ولی اطلاعات و کارشناسی دینی آنان کامل نیست، با استفاده از این عنوان و آرمان مقدس، دیدگاه و برداشتهای شخصی خود را تحت عنوان اصلاح دینی مطرح میکنند که نتیجهای جز سطحی کردن مباحث دینی و ایجاد جنجالهای بیفایدهی فکری چیز دیگری در پی نخواهد داشت.

 

5. بسیاری از مباحث فکری و فرهنگی برای رسیدن به اهداف سیاسی به کار گرفته میشوند. این البته نشانهی بیماری فضای اندیشهی کشور است که مباحث حساس اندیشه و فرهنگ اجتماعی دینی، دست مایهی قدرت طلبی احزاب و گروهها میگردد. چرا این مباحث حساس سیاسی در ایام نزدیک به انتخابات و از سوی کسانی که قصد رقابت جدی گروهی در فرآیند انتخابات را دارند، مطرح میشود؟ مباحث عمیق جامعهشناسی دینی باید در محیط آکادمیک بحث و بررسی و به جامعه عرضه شود. ورود به عرصهی فرهنگ سازی عمومی دینی نیز بدون داشتن عقبهی تئوریک قوی، جز آشوب اجتماعی حاصلی به دنبال نخواهد داشت و مطرح کنندگان این مباحث را به قدرت طلبی با تکیه بر مباحث حساس دینی و اجتماعی متهم خواهد کرد.

 

با این که اصلاح‌گری اجتماعی دینی یک ضرورت است ولی گاهی جریانهای دیگر فکری غیر اسلامی یا حتی کسانی که نیت خیر و دینی داشته ولی اطلاعات و کارشناسی دینی آنان کامل نیست، با استفاده از این عنوان و آرمان مقدس، دیدگاه و برداشتهای شخصی خود را تحت عنوان اصلاح دینی مطرح میکنند که نتیجهای جز سطحی کردن مباحث دینی و ایجاد جنجالهای بیفایدهی فکری چیز دیگری در پی نخواهد داشت.


نگاهی به مسألهی رنگ حجاب

 

حجاب با تمام گسترهی موضوعی خود یکی از دغدغههای نظری و عملی جامعهی امروز ایران است. برخی نشریات با طرح مباحث پیرامونی حجاب در فضای فکری جامعه موج آفرین بودهاند. مباحث و گزارههای ساختار شکن متعددی در نشریات یاد شده مطرح شده که بررسی هر کدام وقت جداگانهای میطلبد. یکی از مباحث مطرح شده در این گونه نشریات بررسی «رنگ سیاه چادر» است. در این نوشتار بنده هیچ گونه ادعای نظریه پردازی دینی و اجتماعی ندارم بلکه هدف، ارایهی کلیدهایی برای پژوهش و مطالعهی بیشتر به خوانندگان محترم است.

 

6. هیچ فقیه مسلمانی رنگ سیاه برای حجاب را واجب ندانسته است ولی این رنگ را رنگ برتر دانستهاند. شگفتی از این است که عدهای میکوشند این رنگ را بدعت نشان دهند، گویی که میخواهند تحولی دینی را در فتوای وجوب آن ایجاد کنند. رنگ سیاه برترین رنگ حجاب است و ریشه در فهم سلیم دینی مسلمانان از صدر اسلام تا کنون داشته است. کسانی که نمیخواهند این رنگ را برای پوشش انتخاب کنند، مختار هستند ولی پرسش این است که چرا عدهای کوشش میکنند، جایگاه این رنگ را برای پوشش در جامعه تضعیف کنند؟

 

7. نکتهی فقهی دیگری که معمولاً به عنوان یک گزارهی نادرست دربارهی رنگ سیاه چادر مطرح میشود، کراهت رنگ سیاه برای لباس است. باید توجه داشت، احکام فقهی کراهت، استحباب، وجوب و حرمت احکامی هستند که از متون دینی برداشت میشوند. همان روایات و معصومان بزرگواری که کراهت لباس سیاه را مطرح کردهاند، موارد استثنای این حکم را هم بیان کردهاند و فرمودهاند که سیاه بودن عبا مکروه نیست: امام صادق(علیهالسلام) به نقل از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند: «یکره السواد إلا فی ثلاث: الخف و العمامة و الکساء؛ پوشیدن لباس سیاه مکروه است به جز سه نوع لباس: کفش، عمامه و کساء» منطقی نیست که بخشی از روایات را پذیرفت و ترویج کرد و بخشی دیگر را چون با سلیقهی رفتاری ما سازگار نیست، کتمان نمود.

 

8. بر اساس روایتی که بیانگر خطبهی فدکیهی حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) است، ایشان هنگامی که برای رفتن به مسجد پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و سخنرانی در آنجا برای استیفای فدک آماده میشدند از مقنعه و چادر (خمار و جلباب) که حجاب کامل آن زمان بوده است استفاده کردهاند.[1]

 

9. شواهد روایی، لغتی و تاریخی بسیاری وجود دارد که اثبات میکند، رنگ سیاه در حجاب اسلامی از دوران صدراسلام استفاده میشده است که البته در دورههای مختلف تاریخی با توجه به تحولات فرهنگی یا تصمیم حاکمان سیاسی رنگ و شیوهی حجاب متفاوت شده است که به برخی از این شواهد اشاره مینماییم:

 

علامه طباطبایی در تفسیر گران سنگ المیزان به نقل از سیوطی در کتاب الدرالمنثور نقل میکند (سیوطی نیز به نوبهی خود این روایت را از عالمان حدیثی چون عبدالرزاق، عبدبن حمید، ابوداود، ابن المنذر، ابن ابی حاتم و ابن مردویه) نقل میکند. این حدیث از حضرت ام سلمه همسر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نقل شده که فرمود: «لمانزلت هذه الآیة(یدنین علیهن من جلابیبهن) خرج نساء الأنصار کان على رؤوسهن الغربان من أکسیة سود یلبسنها؛ هنگامی که آیه (یدنین علیهن من جلابیبهن) نازل شد، زنان انصار از خانه خارج شدند در حالی که پوششهای سیاه بر سر داشتند.»

 

نکتهی قابل توجه در این روایت این است که این پوشش به «غربان» نامیده شده است. غربان در زبان عربی جمع غراب به معنای کلاغ است. زنان انصار پوششی سیاه و سرتاسری را استفاده میکردند که در نامگذاری این تشبیه انجام شده است. در این روایت هم تشبیه گویای رنگ است و هم تصریح به رنگ سیاه در پوشش شده است. (اکسیه سود)

 

در کتاب مستند الشیعه علامه نراقی به نقل از کتاب الذکری، این روایت نقل شده است که (إن النبی کان یصلى الصبح فتنصرف النساء و هنّ متلففات بمروطهنّ لایعرفن من الغلس) در این حدیث بیان شده است که «وقتی پیامبر نماز صبح را به جا میآورد. بعد از نماز زنان بر میگشتند در حالی که با عبایی خود را پوشانده بودند به گونهای که از تاریکی دم طلوع صبح، تشخیص داده نمیشدند.»

 

معنای حدیث این است که زنانی که در نماز جماعت صبح شرکت کرده بودند حجاب و پوششی تیره داشتند به گونهای که در تاریکی نزدیک به طلوع صبح قابل تشخیص نبودند. طبیعی است که اگر پوشش آنان رنگی و روشن بود در تاریکی معلوم بودند.

 

این روایت در متون حدیثی اهل سنت نیز وارد شده است.

 

«جلباب» که در آیهی قرآن آمده، پوششی شبیه چادر امروزی بوده که با خمار (شبیه مقنعه) کامل میشده است. چون غالباً به رنگ سیاه استفاده میشده در ادبیات عرب از آن برای پوشش شب استعاره گرفته میشده است و ترکیب اضافی (جلباب لیل) معمولاً برای بیان تاریکی در زبان عربی کاربرد زیادی داشته است.

 

«ابن منظور» نویسندهی لغت شناس عرب در کتاب خود به نام «لسان العرب» در جلد16، صفحهی 77 شعری را به عنوان شاهد مثال بیان میکند که گویای مدعای ماست:

 

و ادرعی جلباب لیل دحمس ** أسود داج مثل لون السندس

 

حجاب فراگیر و بزرگ شب را به سر بکش ** که مانند رنگ سندس سیاه و تاریک است

 

نکتهی زیبای دیگری که از لطایف زبان عربی است این که برای پوشیدن چادر گاهی از واژهی (درع الجلباب) استفاده میشده است. در حدیث عایشه که نیمه شب پیامبر را تا بقیع تعقیب کرده بود نیز این تعبیر وارد شده است. «درع» به معنای «سپر» است. گویی وقتی زن حجاب را میپوشد در مقابل تیر نگاههای حرام سپر به تن کرده است. همین نویسنده در جلد10 کتاب لسان العرب صفحهی 344 ترکیب «تمشق جلباب اللیل اذا ظهرت تباشیر الصبح» را به کار میبرد یعنی: هنگامی که آثار صبح در آسمان آشکار شود، عرب در چنین حالتی میگوید: «حجاب و چادر شب کنار رفت.»

 

مقنعهی مشکی (الخمار الاسود) در برخی شعرهای عربی آشکارا بیان شده که گویای استفادهی این رنگ در پوشش صدر اسلام است. این شعر متعلق به سدههای نخست تاریخ اسلام است:

 

«سعید بن الدارمی التمیمی» که در حدود سال 155 هجری قمری میزیسته، شاعر غزل سرایی است که یکی از شعرهای مشهورش عبارت است از:

 

قل للملیحة فى الخمار الأسود ** ماذا فعـلت بـناســک مـتعبـــد


قد کان شـمر للصلاة ثــیابــه ** حتى وقفـت له بباب المسجـد

 

به آن زن زیبا رو که مقنعهی سیاه پوشیده بود بگو ** که بر سر دیندار عابد چه آوردی؟

 

آستین بالا زده بود تا برای نماز وضو بگیرد  **  تا این که در مقابلش کنار در مسجد ایستادی!

 

هیچ فقیه مسلمانی رنگ سیاه برای حجاب را واجب ندانسته است ولی این رنگ را رنگ برتر دانستهاند. شواهد روایی، لغتی و تاریخی بسیاری وجود دارد که اثبات میکند، رنگ سیاه در حجاب اسلامی از دوران صدراسلام استفاده میشده است که البته در دورههای مختلف تاریخی با توجه به تحولات فرهنگی یا تصمیم حاکمان سیاسی رنگ و شیوهی حجاب متفاوت شده است.

 

بررسی تاریخی دربارهی رنگ سیاه چادر

 

10. اگر بخواهیم نگاهی روشمند با ترتیب منطقی بر این بحث داشته باشیم باید چند مدعایی را که دربارهی رنگ حجاب مطرح شده، تفکیک نمود و با بررسی دقیق ببینیم آیا دلیل و مستندی برای اثبات چنین ادعاهایی وجود دارد یا اینکه نکات مطرح شده، صرف احتمال و یک فرضیه است؟

 

باید در مستندات تاریخی، خاطرهها، تصاویر و نقاشیهای بر جا مانده، اشعار و ... بررسی تاریخی شود آیا چنان که ادعا شده، شروع استفاده از رنگ سیاه به عنوان رنگ حجاب مربوط به دوران ناصرالدین شاه بوده است؟ آیا به واقع هیچ کس قبل از این تاریخ از رنگ سیاه به عنوان رنگ حجاب استفاده نمیکرده است؟ (در مباحث بالا به بخشی از این پاسخ اشاره شد)

 

ادعا شده است، این رنگ از پوشش غربیها اقتباس گردیده است. لازم است بررسی شود آیا مستنداتی وجود دارد که غربیها در آن دوره در لباسها و پوشش خود اساساً از رنگ سیاه به عنوان رنگ غالب و شاخص استفاده میکردند؟ امروز به هیچ وجه لباس سیاه لباس غالب یا لباس مجلسی غربی نیست. چه سیری تحول سلیقه در پوشش از آن دوره تا به امروز در غرب را به وجود آورده است؟

 

تصویر برداری و عکاسی در دوران ناصرالدین شاه رسم بوده و تصاویری از پوشش زنان (به ویژه زنان حرمسرای ناصرالدین شاه) در آن دوره موجود است. اغلب تصاویر موجود زنان را با حجاب ناقص و علاقه به جلوهگری (متناسب با مفهوم تبرج و جلوه گری در آن دوره نه با الگوهای امروزی) نشان میدهد.

 

در تاریخ زندگی ناصرالدین شاه آمده که او دامنهای کوتاه و لباسهای تنگ را به ایران وارد کرد. ناصرالدین شاه در سفری که به روسیه داشته، در تئاتر شرکت میکند و با دیدن لباس والرینها، به این نوع پوشش علاقهمند میشود و بعد از بازگشت به ایران زنان حرمسرا را مجبور میکند لباس والرینها را بپوشند (لباس چسبان، تنگ و دامن کوتاه و شلوار) این لباس ابتدا در دربار ناصرالدین شاه و بعد به بیرون از دربار شیوع پیدا کرد.

 

دوران ناصرالدین شاه دوران طلایی حجاب نبوده است. باید به این تحولات فتنهی بهاییت و کشف حجاب «قره العین بهایی» را نیز افزود. به هر حال با صرف نظر از اهداف فرقهی بهاییت برای استحالهی فرهنگی جامعهی دینی ایران، باید بستر فرهنگی آن دوره را نیز برای چنین اقدام وقیحانهای در نظر گرفت.

 

در فیلم مستند «پوشش زن ایرانی در گذر تاریخ» با مشارکت کارشناسان تاریخ پوشش، به بحث و بررسی دقیق تاریخ پوشش زن ایرانی پرداخته شده است که یک قسمت آن مربوط به دوران ناصرالدین شاه است. اختصاص این یک حلقه از این مستند به این دوره به جهت این بوده که نقطهی عطفی در کم رنگ کردن نمادها و لباسهای حجاب در تاریخ ایران بوده است. این مستند در سایت تبیان قابل دانلود است.

 

شواهد تاریخی وجود دارد که خلاف فرضیهی مطرح شده است. پس انتشار کتابی به نام «آزاده خانم» اثر  پیر لوتی که داستان ارتباط یک سیاح اروپایی با خانمی مسلمان را در امپراطوری عثمانی روایت می کرده و به دنبال آن در حدود سال 1298 (ه.ق) نارضایتی سلطان وقت عثمانی، سلطان عبدالحمید خان از این موضوع، به دستور او از آن به بعد خانمها چادرهای رنگی را در استانبول کنار گذاشتند و مجبور به استفاده از چادر مشکی و پیچه برای پوشاندن صورت خویش گردیدند و این تحول پوششی به تدریج به سایر بلاد اسلامی از جمله تبریز سرایت و از آنجا به دیگر شهرهای ایران راه یافت. این را هم باید اضافه کرد با توجه به تنوع قومی در ایران و اینکه هر کدام از این قومها پوشش خاص خود را دارند چادر مشکی بیشتر در شهرها رواج یافت. بد نیست به این نکته هم اشاره کنیم که در خوزستان هم که چادر پوشش قومی آنان محسوب میشود شکل و شمایلش در آن دوران با آنچه که در شهرهای مرکزیتر رواج داشت، متفاوت بوده است.[2]

 

با توجه به اینکه تاریخ دوران قاجار تخصص بنده نیست، پرسشهایی را برای تنویر افکار عمومی مطرح نمودم. در صورتی که سند تاریخی قوی در این زمینه وجود داشته باشد، مسأله حل خواهد شد ولی حتی بر فرض این که ثابت شود چادر سیاه در تاریخ معاصر توسط ناصرالدین شاه به ایران آمده است، نه اصل چادر و نه رنگ سیاه آن اختراع شده در آن دوره یا در غرب نبوده است بلکه اثبات شد که در صدر اسلام در میان مسلمانان رواج داشته است.

 

پینوشتها:

 

[1] ـ ر.ک کتاب الاحتجاج نوشته شیخ طبرسی ج1 ص 132

 

[2] مقاله خانم سعیده اسلامی- روزنامه هم میهن

 

تصاویری از پوشش زنان در دوران زندیه و قاجار

http://www.centralclubs.com/topic-t73259.html

 

لینک دانلود مستند «پوشش زن ایرانی در گذر تاریخ»

http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=77644&categoryID=13218

 

مطالعه این مقاله نیز درباره تاریخ چادر مشکی در ایران مفید است:

http://chador.blogfa.com/post-40.aspx

 

* حجت الاسلام حمیدرضا غریب رضا؛ مدیر مؤسسه‏ی گفت‏وگوی دینی/انتهای متن/

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد