امروز سالگرد شهادت استاد مطهری، فیلسوف اسلام شناس و مردی است که اگر چه
آنقدر در دنیا نماند تا آنچه را در تئوری، اندیشیده بود به صورت کامل در
شرایط واقعی هم ببیند و عملیاتی کند، اما در نوشته هایش آنگونه از اسلام
سخن گفت که حتی مخالفانش هم اکنون به سخنان و نوشته های وی درباره اسلام
استناد می کنند.
اولین ویژگی منحصر به فرد
استاد شهید این بود که از اسلام جامعی سخن می گفت که برای کلیت زندگی بشر
سخن داشت، اسلامی که نه فقط برای آخرت که برای همه ابعاد زندگی بشر برنامه
داشت.
استاد مطهری بر خلاف بسیاری از اندیشمندان معاصر خود و حتی
اغلب اندیشمندان بعد از خودش، از اسلام گزینش گر سخن نگفت، وی به ابعاد
مختلف اسلام ـ فردی، مادی، اجتماعی، معنوی، دنیوی و اخروی ـ میپرداخت و در
واقع جامعیت اسلام را معرفی میکرد. بدین گونه نبود که استاد شهید تنها به
اسلام سیاسی توجه داشته و اسلام اجتماعی را فراموش کند، یا از اسلام فردی
سخن گفته و اسلام اجتماعی را فراموش کرده باشد، اسلامی که شهید مطهری از آن
سخن گفت، در یک منظومه جامع نگر ارائه شد و منظومه فکری وی درباره اسلام
این ویژگی را به روشنی داشت.
دومین ویژگی منظومه فکری استاد مطهری،
خلوص و ناب بودن این منظومه است، در واقع وقتی شهید مطهری از اسلام سخن می
گفت، نه این اسلام با سوسیالیسم در آمیخته بود و نه مانند روشنفکران مذهبی
کنونی به لیبرالیسم آمیخته شده بود. در منظومه فکری استاد مطهری، اسلام
داعیه تمدنی داشته و اتفاقا نه تنها نیازی به ایسم های مختلف راست و چپ
برای تکمیل نمودن خود ندارد، بلکه داعیه جامعیت در عین خلوص ذاتی دارد.
بر
این اساس، این دو ویژگی از ویژگی هایی است که منظومه فکری شهید مطهری را
از بسیاری از معاصران خود متمایز کرده است. این در حالی است که در غیاب
اندیشه هایی چون اندیشه شهید مطهری، هم اکنون در جامعه اتفاقا هم مروجان
اسلام گزینشگر روز به روز افزایش داشته و هم کسانی که در اندیشه شان اسلام
خلوص ذاتی خود را ندارد و به ایسم های مختلف فکری آمیخته شده است.
اگر
چه هر روز در جامعه کنونی ایران و به ویژه در محافل علمی و دینی، عدم حضور
اندیشه و مرام فکری استاد شهید به چشم می خورد، اما هر سال، شاید تنها در
دوازدهم اردیبهشت ماه است که حس غریبانه عدم حضور کسی چون شهید مطهری با آن
منظومه فکری جامع نگر و خالص بیش از پیش به چشم می خورد.