استاد افتخاری : موهای دخترم را کشیدند و به وی توهین کردند!!


 

شب گذشته استاد علیرضا افتخاری هنرمند سرشناس کشور،مهمان تلفنی بخش خبری 30/20 شبکه دوم سیما بود و از برخورد ناشایست برخی جریانات فرصت طلب با وی و خانواده اش پرده برداشت.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر جهان، استاد علیرضا افتخاری که پس از حمایتش از احمدی نژاد مورد هجمه بی شمار و غیرمنصفانه سبزها شده بود شب گذشته به انتقاد از برخوردهای این جریان با وی و خانواده اش پرداخت.

بنا بر این گزارش استاد افتخاری در این مصاحبه که بصورت زنده پخش می شد گفت:من در برنامه ای به رسم ادب به رئیس جمهور عزیزمان ادای احترام کردم. از آن زمان به بعد،من و خانواده ام به وسیله تماسهای تلفنی مورد اذیت و آزار قرار گرفتم.

وی در ادامه با ذکر این نکته که ما همه باید در یک مسیر باشیم گفت:اهانتهایی که به خودم شد را می بخشم اما اهانتهایی که به دخترم در دانشگاه صورت گرفت را به هیچ عنوان نمی بخشم.

وی همچنین در حالی که به حالت بغض سخن می گفت، به تشریح نحوه برخوردهای ناشایست با خانواده اش پرداخت و گفت:در دانشگاه موهای دختر مرا کشیده اند و به وی توهین کرده اند در حالی که او یک استاد دانشگاه است
افتخاری: یادداشت منتسب به من بی اساس است
تهران- 'علیرضا افتخاری' خواننده محبوب موسیقی اصیل ایرانی، در تماس با خبرگزاری جمهوری اسلامی، یادداشت منتسب به وی را که در برخی سایت های خبری غیر معتبر منتشر شده، بی اساس دانست.
اخیرا برخی وب سایت های خبری غیر رسمی متن یادداشتی منسوب به علیرضا افتخاری را با عنوان' عجب راه ناهمواریست!' درج کرده بودند که در آن گلایه هایی از این خواننده محبوب کشورمان منتشر شده بود.
در این یادداشت که افتخاری از آن اظهار بی اطلاعی کرد، به نقل از وی شعری از صائب تبریزی آورده شده که در آن به نوعی با بیان شاعرانه، گلایه هایی مطرح شده است.
هنرمند برجسته کشورمان روز پنجشنبه در تماس تلفنی با خبرگزاری جمهوری اسلامی با بیان اینکه، 'آنقدر به غزلیات شعرای قدیم اشراف دارم که غزل بسیار زیبای صائب تبریزی را خراب و بدون قافیه و پرت و پلا ننویسم'، اظهار داشت: 'به خوبی متوجه هستم که تمام رفتارهایی که این روزها با من می شود از سر حسادت است.'
افتخاری افزود: 'من همانند این مردم خوب همیشه سعی کردم لباس ادب را بر تن کنم تا کسی عیب مرا نبیند، از دوستان خبرنگار نیز انتظار دارم سکوت بنده را نشکنند'.
وی با ابراز علاقه به جامعه خبری کشور گفت: در دگرگونی های روزگار شخصیت آدمها شناخته می شود و این رفتارها از ناحیه کسانی هدایت می شود که نسبت به هنر حسادت می ورزند و توان تحمل آن را ندارند.
منبع:ایرنا

استاد افتخاری: یادداشت منتسب به من بی اساس است!!!


اخیرا برخی وب سایت های خبری غیر رسمی متن یادداشتی منسوب به استاد علیرضا افتخاری را با عنوان' عجب راه ناهمواریست!' درج کرده بودند که در آن گلایه هایی از این خواننده محبوب کشورمان منتشر شده بود.

در این یادداشت که استاد افتخاری از آن اظهار بی اطلاعی کرد، به نقل از وی شعری از صائب تبریزی آورده شده که در آن به نوعی با بیان شاعرانه، گلایه هایی مطرح شده است.

هنرمند برجسته کشورمان روز پنجشنبه در تماس تلفنی با خبرگزاری جمهوری اسلامی با بیان اینکه، 'آنقدر به غزلیات شعرای قدیم اشراف دارم که غزل بسیار زیبای صائب تبریزی را خراب و بدون قافیه و پرت و پلا ننویسم'، اظهار داشت: 'به خوبی متوجه هستم که تمام رفتارهایی که این روزها با من می شود از سر حسادت است.'

استاد افتخاری افزود: 'من همانند این مردم خوب همیشه سعی کردم لباس ادب را بر تن کنم تا کسی عیب مرا نبیند، از دوستان خبرنگار نیز انتظار دارم سکوت بنده را نشکنند'.

وی با ابراز علاقه به جامعه خبری کشور گفت: در دگرگونی های روزگار شخصیت آدمها شناخته می شود و این رفتارها از ناحیه کسانی هدایت می شود که نسبت به هنر حسادت می ورزند و توان تحمل آن را ندارند.

لینک خبر

====================================

سرود «روح جوانمردی» با صدای استاد علیرضا افتخاری جاودانه شد

به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا»، استاد علیرضا افتخاری یکی از هنرمندان متعهد ایران اسلامی است و معتقد است به برکت انقلاب اسلامی به جایگاه کنونی‌اش در عرصه هنر رسیده است، به همین علت هرگز به آنها پشت نخواهد کرد.

وی پیش از این نیز در خصوص ساخت سرود آزادگان در گفت‌وگوی با فارس اظهار کرده بود: تاکنون درباره عشق و دلدادگی بسیار سروده و خوانده‌اند اما برای شهدا و آزادگان کم‌کاری شده است و هر فردی در هر لباس و جایگاهی باید از ایثارگری و حماسه‌آفرینی شهدا، ایثارگران و آزادگان یاد کند و هنرمندان نیز باید با زبان هنر که یک رسانه و زبان تأثیرگذار است، دین خود را به این بزرگان ادا کنند.

استاد افتخاری سرود «روح جوانمردی» را در 5 دقیقه و 28 ثانیه، با آهنگ و تنظیم سینا جهان‌آبادی، شعر پرویز بیگی حبیب‌آبادی به سفارش صدا و سیمای مرکز استان اصفهان سروده است. وی در این سرود خود به ستایش از روحیه ایثارگران و رزمندگان در دوران هشت سال دفاع مقدس پرداخته است.

لینک خبر


بنام خدا

هرگز نبرند نام کسی را به بزرگی

کو نام بزرگی به بزرگی نبرد

این روزها بحث قاطبه دوست داران هنر موسیقی سخن از عدم دریافت حقایق وگرفتار هیجان زدگی شدن هاست که از پی به پویه می گردد دهان به دهان با الفاظی به وسعت بی شرم ناسپاسی ها که ایرانیان از دیر باز تقبیحش کرده اندو همهمه ای در بین غوغاییان که وداع محبت ها ویکرنگی ها را تعجیل می کنندبه هیات نجوایی که هراسش تخفیف می دهد.آری این روزها غوغاییان را به سخافت بی انصافیها در حق رامشگران عشق ومهر وقعی نیست.گویی زیستن در بین ایشان بربهای خویش فراست یافته است.یگانه حجت در این روز نزدیکترین احساس است که از بغضی گلوگیر حکایت دارد.آری این روزها باد ولنگار ناسزا وافترا نیز در هراس از مرگ خود بی ماواتر از همیشه پا در گریز است.

کمی بیشتر از دو دهه قبل هنر مندی صاحب نوا از زمره شاگرد بزرگان عرصه آواز به جامعه هنری ایران معرفی شد با نوایی رسا وبغضی دلگیر با غزلی از حافظ بزرگ که می خواند:

من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب

مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم

من آنروز ایمان این بانگ دلگیر را همچون تعهد درختی به ریشه اش احساس کردم.واین بانگ ونوا گویی سنگینی بار رسالتی که بر دوش داشت را می دانست.در آن سالها به خوبی می شد زمزمه شوق دیگر بار دوست داران راستین هنر آواز را از بطن محافل ومجالس خصوصی هنری وشب شعرهای شهر اصفهان در مورد این جوان هنرمند ومستعد که صدایش بازتاب وبر انگیخته از شعور تاریخی ایرانی بود به خوبی شنید.شوقی که از ظهور خواننده ای از تبار بزرگان بعد از فقدان خداوندگاران این عرصه حکایت می کرد.به اذعان هنر شناسان این صدا استثنایی بود بی نقص که هیچ کم نداشت وشاید همترازانش همسایگان قرن تا قرن همند.

خواننده صاحب نوا نیز به گونه ای متفاوت از دیگران سلوک داشت .از مجالس به به وچه چه گریزان بود.با اینکه بسیار جوان بود هم نفس بزرگانی بود که با هرکسی کار نمی کردند.یک عنصری در صدا داشت که می شد رنج تاریخی این ملت گرانمایه را در آن شنید.افزون بر یک دهه ونیم منحصراً از قله های ادبیات شعری ایران خواند.سالها گذشت و او دیگر نواگر لحظه های بی قراری ای سرزمین شده بود.همیشه از هرکس که بر او حقی داشت ونداشت به نیکی یاد کرد وهیچ گاه کلام به بدی نیالود اگر چه دل پر دردی داشت.او درد آشنا بود وبیماردار فرزند عزیز خویش که بنا بقول خود در منزل خود ودیگر اعضای خانواده اش به احترامش دست به سینه اند وپشت سر صندلی چرخدارش به راه ما افتند.

به میان سالی که رسید محجوب تر از همیشه بود ومثل همیشه از وفا ومهر وزیبایی وامید می خواند.بزرگی مقام اهورایی سکوت را می دانست وکم حرف می زد.همانگونه که خود می خواند،چیزی جز بوی گندم وبرق شادی در چشم مردم را نمی خواست.او اصالتها وحرمتها را می شناخت وپاسشان می داشت.هیچ گاه به مجالس پول پرستان ثروت وگدایان شهرت نرفت.او حرمت خانه پدری را داشت واز کاستیهای آن شکایت به همسایه بیگانه نبرد.با ایستادگی پر اصرارش آگاهانه وهمه و قت چون تجسم یکپارچه امید برای مردمش خواند وخواند گویی می خواست خود را تمام کند.همچو نای شبگیر رازش را بی هراس از گوش در یوزه گر حاسدان بی توقع به شب باز می خواندآنگونه که فریادش در جستجوی مهتاب بر سنگینای شب لطمه ای نبود.بر پر کاریش خرده گرفتند می گفت باید بروم پی کارم وکار او فقط خواندن بود و خواندن یعنی همان رسالتی که برایش برداشته شده بود.می گفت آمده ام تا خودم را تمام کنم بگذار تا هرچه می خواهند بگویند.

هیشه ایام خود را مدیون دلیر مردان این سرزمین می دانست وبرایشان می خواند.بیشتر عمل می کرد وخدمتگذاران میهنش را دوست داشت.با بیگانه همداستان نشد چوب حراج به حرمت خانه اجدادی نزد بر سر حیثیت ایرانی اش معامله نمی کرد.تزویر بیگانه را می شناخت همانها که سالیان دور ودیر با زیباترین یاسهای سرزمینش به زبان داس سخن گفته بودند.می گفت ما باید بر داشته های خود ببالیم نه بر رویای سرابی که بیگانه به تزویر برای ما ساخته است.

بوریای خود به قالینش مده

بیدق خود را به فرزینش مده

مردمش را دوست می داشت وبه عشق آنان خواند وماند.قالبهای هنری بر ساخته ودیکته شده دیگران پاسخگوی روح بی تاب وخلاقش نبود.می گفت که ما نمی توانیم با کنار هم چیدن کاشیهایی که دیگران ساخته اند طرح بزنیم.معتقد بود همان اتفاقی که برای شعر ما بعد از حافظ افتاد برای موسیقی ما نیز تکرار شده یعنی تکرار تکرارهای دیگران و چه غوغایی بر سر این حرفهایش بپا نساختند...هیچ گاه سعی نکرد مردمش را بفریبد و چیزی که به آن اعتقادی نداشت را بخواند.سعی نمی کرد قیافه روشنفکری به خود بگیرد ساده وبی پیرایه حرف میزد.می گفت :


به اندازه بود باید نمود

خجالت نبرد آن که ننمود و بود

افسوس که این سالها هیچ گاه از طعن حاسدان در امان نماند.اندوه امروزش مرا به یاد حکایت آشنای پیر چنگی می انداخت.به یاد می آورم سالهایی که همین قوم جهول ومافیای ثروت وگدایان شهرت وعقبه قلم بدست ایشان چگونه دوست دیرین او(ایرج بسطامی)را از تهران گریزان کردند تا او نیز برای جرعه ای آسایش به آوارهای شهر بم پناه ببرد.بعد از رفتنش همانها برایش مجلس سوگ گرفتند.

نقش ما بهتر همان ماند برآب

طرح ما خوشتر نشیند هم به سنگ

وامروز هم برآنند تا معامله مشابهی با خود او کنند اما چیزی که قلب او را به درد آورد تماشاییانی بودند که او بی توقع برایشان با بدست گرفتن میکروفن به دست ولب خوانی وحضور در رسانه صدا وسیما خود کشی هنری کرد کاری که به راحتی می توانست انجامش ندهد ولی او این کارها را به عشق آنان کرد وکاش نمی کرد....امروز هم می خواهند به جرم ابراز ادب وپاسداشت حرمت انسانی ونه فشردن دست بیگانه ونه خم شدن برای خصم ملت که برای ادای ادب به مرد خدمت اوا را تکفیر کنند.وچه معامله تلخی ...

غمی داری به دل چون پیر چنگی

نمایی آب از آن هر قلب سنگی

و این احساس تلخ همان چیزی بود که هم بیگانه سالها آرزوی آن را داشت وهم رقیب .آرزوی حذف او از صحنه کارزار هنری.وتماشاییان این صحنه نیز به خوبی در برآوردن این آرزوی دیرین ایشان به خوبی انجام وظیفه کردند.آری یک روز امیر کبیر وشیخ فضل الله نوری که بپای دارش کف زدند وروزی هم مدرس وامروز هم امیر کبیر آواز ایران.نه! گریستن را دیگر حربه ای کار گر نیست که فتح موذیانه اندوه است به فرجام گلوگیر بغض !که گریستن سفاهت گردن نهادن به تدارک بغض دیگری است.باید پیش از آنکه از پایم افکند به سرودی پناه آورم یا به طرح بی توقع لبخندی از سر مهر قرار یابم که او را یارای فریب این دو نیست.

مرد صدا امروز با اندوهی که در دل دارد می خواهد این بار تصنیف هجران وآواز خداحافظی از ما سر دهدوبه دیار غربت برود شاید ایشان بیش از ما پاسش بدارند هر چند آنها چه می دانند که مرد صدای ما کیست؟!!!باخود می اندیشیدم که این روزها مرد صدا با قلب شکسته اش چه آوازی را با خود می خواند ،شاید هم این شعر را بخواند:


امشبی ای گریه امانم بده

فرصت حرفی به زبانم بده

مژده ای از من به کسانم بده

چون سحر آید به خدا می روم

من دگر از شهر شما می روم

آمده بودم که به دلسادگی

زنده شوم با غم دلدادگی

پر کشم اکنون سوی آزادگی

هدهدم وسوی سبا می روم

من دگر از شهر شما می روم

ای نفس خسته مرا صدا کن

زین قفس بسته مرا رها کن

غمزده ای ای خدا این همه تنها چرا

بین زکجا تا به کجا می روم

من دگر از شهر شما می روم

دوستدار مرد خسته صدا:بهمن رحیمی(خزان)

 

==================================

 

سلام
ماه رمضان ماه خیلی با فضیلت ومتعالی است میتوان گفت بهار ماه هاست ماهی که بهارترین شبها یعنی شبهای قدر در ان واقع شده است ماهی که دعاها به استجابت میرسد چراکه درهای اسمان همه باز است ودراین ماه درهای رحمت خداوندی بسته نمیشود

ماهی که حتی خواب مهمانان این ماه عبادت محسوب میشود. دراین ماه  است که حلقه اتصال بنده با خالق خود به بالاترین حد خود میرسد. قران دروصف ماه رمضان درسوره مبارکه بقره ایه 185میفرماید : ماه رمضان همان ماهی است که دران قران که وسیله هدایت انسان وحاوی مواعظ وبیانات هدایتگر است ونیز شاخص بین حق وباطل است دران نازل فرموده شده است .

و درسوره مبارکه دخان هم میفرماید: سوگند به کتاب روشنگر حقایق دین که ما ان را (قران) درشب قدرنازل فرمودیم و ما همواره توصیه گر به معروف و هشداردهنده ازمنکر هستیم .در ان شب (قدر) تمام امورخلقت  به امرخداوند منشاء حکمت به گونه ای شاخص تقدیرفرموده می شود.

و در سوره مبارکه قدرهم میفرماید: شب قدر تاصبح تهنیت ودرود وسلام است.

شب قدر شاید به این خاطر اهمیت زیادی دارد که تقدیرات وامور یک سال بندگان معین میشود و به تایید امام معصوم حاضر میرسد پس انسان به خویشتن خویش و شناخت  خویش برمیگردد و البته در این شب اعمال و عبادات چندین برابر فضیلت دارد چنانکه امام باقرعلیه السلام میفرمایند:

اگرخداوند کارهای مومنان را چندین برابر نکند به کمال نمیرسند اما از راه لطف و رحمت بیکران خود اعمال نیک را چندین برابر میکند تا کمبودها جبران شود .و در فضیلت شب قدر و احیا نگه داشتن ان از طرف معصومین انقدر تاکید شده که حتی در صورت بیماری حتی درحالت خوابیده شب قدر را احیا نگه دارید .

اما دوستان میدانم تمام این مطالب را شنیده اید و نیک میدانید تذکری بود برای خودم و اما مهمتر بهانه ای بود برای نوشتن چرا که میدانید یاد ماه رمضان های دهه هفتاد اقتادم سالهایی که برنامه تماشاگه راز ازشبکه دو سیما برنامه ضیافت  برنامه کاروان شعر و موسیقی  موقع افطار پخش میشد و با عشقی وصف ناپذیر مهمان صدای گرم و دلنشین استاد افتخاری میشدیم ساعاتی که امکان ندارد خاطرش از ضمیر وجودمان بیرون برود .

جناب استاد افتخاری یادتان است که در یکی ازبرنامه ها با لبخندی زیبا به مجری برنامه جناب سهیل محمودی فرمودید ای کاش همه ماهها ماه رمضان باشد خیلی کلامتان جالب وعارفانه بود و به دلم نشست انقدرکه هنوز با امدن ماه رمضان صدایتان را میشنوم بله ما دوستداران شما تک تک واژه ها و صحبت هایتان برایمان حرمت دارد و در خاطرمان می ماند اما حالا نمیدانم روزهایی که بدون حضور شما درایران در پیش رو داریم چه رنگی خواهند بود اما نمیدانم راستی اقای افتخاری ای کاش خبرنگار به جای سوال از شما درمورد اینکه اگر فضا و شرایط به نوعی مناسب شود و مسوولان نیز در رفتار خود تجدید نظر کنند. قید رفتن به خارج ازکشور را میزدید میپرسید شما که به خاطر خدا موهبت خدادادی صدایتان را تقدیم مردم کرده اید خالصانه و انتظار از هیچ کس نداشتید با خیل عظیم دوستدارانتان با دلهای انها چه میکنید  ای کاش این سوال را میپرسید اما استاد بزرگوارم هرکجا که باشید برای شما و خانواده محترمتان ارزوی سلامتی دارم چه میدانیم شاید شرایط بهتر شد و خداوند به دلهای عاشقان رحم کرد . امید به لطف خداوند بهتر از امید به لطف بنده اوست  و این شعر مرحوم حاج میرزا حبیب خراسانی عارف بزرگوار را تقدیمتان میکنم

انکو سرشت مهر تو اندر سرشت ما

هجر تو را نوشت چرا سرنوشت ما

گشتیم خاک ما  که مگر دست روزگار

روزی زند ببام و در دوست خشت ما

ما را بجرم عشق بدوزخ اگر برند

باشد خیال دوست بدوزخ بهشت ما

با ارزوی قبولی عبادات دوستان مخصوصا درشبهای قدر و ارزوی سلامتی وموفقیت برای استاد بزرگوارجناب اقای افتخاری .

الهام

 منبع:سایت استاد افتخاری

خبرآنلاین نوشت:

در تماسی که برای احوال‌پرسی از استاد علیرضا افتخاری داشتیم، بسیار ناراحت بود و گفت: «می‌خواهم بروم. کارهای لازم را هم انجام داده‌ام. دیگر باید بروم...» حالا اما مشخص شده است که او «فرانسه» را برای زندگی انتخاب کرده است. خواننده‌ای که سال‌هاست با صدای دلنشینش آثار محبوبی برای ایرانیان به یادگار گذاشته است و حالا در پس اتفاقاتی شبه‌سیاسی قصد رفتن از وطن را دارد.

                          

یک جشن و چند حاشیه


در روزی که به مناسبت گرامیداشت ارزش و منزلت خبرنگاران در تهران جشنی بر پا شده بود، استاد علیرضا افتخاری هم یکی از مدعوین بود که به روی صحنه رفت. او روی سن بود که رییس جمهور به سمت او رفت و خواننده اشعار سنتی با او دیده‌بوسی کرد.

استاد افتخاری در این باره گفت: رییس جمهور به محضی که به نزد من رسید خودش را از طرفداران و علاقمندان پیگیر آثارم معرفی کرد و من به رسم تشکر از این ابراز علاقه، او را در آغوش گرفتم.

ابراز علاقه و ادای رسم ادب، توسط استاد افتخاری به همین‌جا ختم نشد. آن چنان که همین اتفاق در محافل خبری این چنین نقل شد: استاد افتخاری انرژی بیشتری صرف این ادای احترام کرد. بر اساس گزارش ایرنا، این استاد آواز موسیقی اصیل ایرانی پس از آن که رییس جمهور را در آغوش کشید، به او گفت: «آقای رییس‌جمهور دوستت دارم

اما استاد افتخاری در گفت و گو با «خبر» این ابراز دوستی را متعلق به همه مردم ایران می‌داند و اصرار دارد که همه مردم ایران را دوست دارد و رییس جمهور را به عنوان فردی از میان همین مردم مورد احترام و ادب قرار داده است.

وی در تایید این ابراز علاقه به هموطنانش، گفت: «همان روز هم، در ادامه این مراسم و در حالیکه که خبرنگارانی از اغلب رسانه‌ها و تنی چند از هنرمندان شاهد بودند، پس از به آغوش کشیدن رییس جمهور، گفتم این حرف را ازروی خودستایی و تکلف نمی‌گویم، بلکه ازدلم برخاسته و حرف دل من است

البته وی در اعتراض به بازتابی که این رفتارش داشته، به آن چه که در پی ابراز دوستی به رییس جمهور، به زبان آورد اشاره‌ای نمی‌کند، اما  همه را نشات گرفته از ابراز علاقه رییس جمهور به موسیقی می‌داند. استاد افتخاری در این مراسم چند قطعه موسیقی در وصف عروج مردان خدا و شهدا به ویژه خبرنگاران شهید خواند، که اساسا برای همین به آن مراسم آمده بود و اتفاقا فضای مراسم را به شدت تحت تاثیر قرار داد و حضار،به ویژه مسوولان و اهالی رسانه از اجرای او استقبال بسیاری هم کردند.

دردسرها آغاز می‌شود


پیرو این مراسم و انتشار اخبار حواشی این اجرای موسیقی، موجی از انتقادها و دلخوری‌ها افتخاری را در بر گرفت، تا جایی که او وادار به عکس‌العمل شد.

علیرضا افتخاری در این باره به «خبر» گفت: «در پی اتفاقاتی که اخیرا ناخواسته گرفتارش شدم و هجمه بسیاری که بعد از آن، برای خود و خانواده‌ام پیش آمد، رفتن را به ماندن ترجیح می دهم

او در این باره توضیح داد: «پس از آن مراسم و مسایل بسیاری که در پی آن پیش آمد، برخوردهای بدی با من و خانواده‌ام صورت گرفت، پیگیری‌هایی که خبرنگاران هم داشتند به نوعی در حادشدن این ماجرا تاثیر داشت. »

وی اضافه کرد: «همین پیگیری‌ها و بی انصافی‌های برخی، ماجرا را برای ما بسیار ناگوار کرد. ناگوار، نه از آن روی که رسم ادب به جا آوردم، بلکه به خاطر برداشت‌های نادرستی که از رابطه من با رییس جمهور شد
خواننده «آلبوم قلندر وار» ادامه داد: «چون رسم ادب و حرمت مجلس را به جا آوردم، که جزو فرهنگ و بخشی از مرام ایرانی هاست به هیچ وجه ناراحت نیستم. همان روزها هم به برخی رسانه‌ها که با بی انصافی به ماجرا نگاه می‌کردند گفتم که اگر هر کس دیگری هم به جز شخص آقای احمدی نژاد برای تبادل ادب و ادای احترام به سمت من می‌آمد، همان گونه با او به گرمی مواجه می‌شدم که با رییس جمهور شدم و چه کنم که ایشان کارهای مرا دوست دارد و این تبادل اخلاقی فقط برای موسیقی است.

رمضان و ربنای شجریان


خواننده موسیقی سنتی کشور در حال مواجهه با بازتاب‌های دیدار با رییس قوه مجریه بود که با پیش آمدن ماه مبارک رمضان و پخش نشدن «ربنا» با صدای شجریان، برخی رسانه‌های خارجی، با تهیه گزارش‌هایی که جهت گیری خاصی داشت، اعلام کردند که در پی حذف این قطعه از صدا و سیما، استاد افتخاری می‌خواهد جایگزین «ربنا» رابخواند و در اختیار صدا و سیما بگذارد.

در این بین، استاد افتخاری در یادداشتی که در «خبرآنلاین» منتشر شد با تکذیب این خبر، یافتن جایگزین برای آن قطعه را نشدنی دانست و با ابراز ارادت به دیگر استاد آواز ایرانی اعلام کرد که مردم می‌توانند از طرق دیگری، به جز شبکه‌های صدا وسیما، این قطعه را در خانه هایشان بشنوند و حتما هم خواهند شنید. البته او در همین یادداشت از رسانه ملی خواست که این قطعه را همچون گذشته با صدای شجریان پخش کند.

او در این یادداشت از برخوردهای سیاسی با هنرمندان نیز ابراز ناراحتی کرده و نوشته بود: چرا باید دنبال دیگرانی باشیم تا این قطعه دلنشین را بازخوانی کنند و چرا از داشته هایمان بهره نمی‌بریم؟ بهتر است که شائبه‌ها را برطرف کنیم و دامن هنر را به سیاست آغشته نکنیم.

این اظهار نظر استاد افتخاری بازتاب‌های جالب توجهی داشت به طوری که خودش در این باره به خبرنگار ما گفت: «این یادداشت که حاوی بخشی از دیدگاه‌های من درباره پرهیز از هر گونه ورود هنرمندان به سیاست و پرهیز مسوولان از نگرش سیاسی به هنرمندان بود، فضای منفی پیش آمده را قدری تلطیف کرد

اگر چه خودش می‌افزاید بعد از انتشار این یادداشت برخی از مدیران رسانه ملی در تماس با وی، او را از این بابت و به خاطر اسم بردن از محمدرضا شجریان بسیار سرزنش کرده‌اند، اما به این ترتیب هم ماجرا پایان نیافت.

اجازه سوء استفاده نخواهم داد


او در ادامه گفتگو تصریح کرد: «شب گذشته خبرنگاری از یکی از رسانه‌های بیگانه (voa) با من تماس گرفت و نکاتی را مطرح کرد که به او گفتم من هرگز به ملت ایران، کشور عزیز و مسئولان کشورم پشت نخواهم کرد
استاد افتخاری با تاکید بر اینکه هرگز اجازه سوء استفاده و موج‌سواری به رسانه‌های خارجی را نخواهد داد، افزود: «باید خطاب به تمام رسانه‌های داخلی و خارجی که متاسفانه دچار برخی سوء برداشت‌ها شدند بگویم که باز هم در هر کجای دنیا که احدی از آحاد مردم ایران را ببینم، مثل همه سال‌های زندگی‌ام، با اشتیاق تمام به او به عنوان یک هموطن اظهار ارادت می‌کنم؛ چه در ایران باشم و چه در کشوری دیگر

او با انتقاد و ابراز گلایه از رییس جمهور و گروه فرهنگی دولت، اظهار کرد: «پس از این پیش آمدها و تبعات بسیاری که برای من و خانواده‌ام به وجود آمد، حتی برای یک بار یکی از اطرافیان متعددی که رییس جمهور دارد، احوالی از ما نپرسید تا حداقل بدانم کارم درست بوده یا نه اما اکنون می‌گویم نه

نامه‌ای برای خداحافظی


استاد افتخاری همچنین به «خبر» گفت که قبل از رفتن از کشور حتما نامه‌ای به رییس جمهور و تیم فرهنگی دولت می‌نویسد و گلایه‌هایش را با ایشان مطرح می‌کند.

او به برخی از مفاد این نامه اشاره کرد و گفت: «در این نامه خطاب به رییس جمهور خواهم نوشت که شما حتما در جریان آن چه برای من پیش آمد قرار گرفته‌اید، اما هیچ واکنشی نشان ندادید

استاد افتخاری تاکید کرد: برای ایشان می‌نویسم که «شاید شما ما را یکی از حواشی دانستید که به موضوعاتی که پیش آمد توجه نکردید. بر این اساس با چند دهه فعالیت در زمینه حفظ و گسترش موسیقی اصیل و عرفانی ایرانی، به قدری این ماجراها آزارم داد که برای رهایی از آن، کشورم را ترک می‌کنم

اوگفت: «در این نامه از رییس جمهور می‌پرسم چطور حتی یکی از دوستان شما هم فرصت نکرد حالی از اینجانب، به عنوان کسی که سال‌ها برای موسیقی اصیل این کشور زحمت کشیده، بپرسد؟ حال آنکه من تنها به خاطر سوء تفاهم‌های ایجاد شده از دیدار با شما تحت فشار قرار گرفتم.» استاد افتخاری تاکید کرد که در این نامه از رییس جمهور می‌خواهد که به جای او خودش جوابگوی مردم باشد.

این هنرمند مطرح موسیقی کشور البته برخی از این نوع رفتارها را تلاش برای حذف خود از عرصه موسیقی تعبیر کرد و خطاب به کسانی که چنین میلی دارند، گفت که به زودی با سفر به فرانسه، به خواسته‌هایشان می‌رسند.

«
به خاطر این مسائل که افسردگی مفرطی برایم داشته قصد دارم از ایران بروم و در فرانسه زندگی کنم.» او با اعلام این مطلب، تاکید کرد که کارهای سفرش را هم انجام داده و مراحل مربوط به خروج را سپری کرده است. این هنرمند اصفهانی در برابر اصرار خبرنگار ما مبنی بر صبر و تامل در انجام این تصمیم گفت: «اگر خودم هم بخواهم باید شرایط به نفع خانواده‌ام تغییر کند تا بتوانیم بمانیم و ادامه بدهیم

استاد افتخاری در پاسخ به اینکه اگر فضا و شرایط به نوعی مناسب شود و مسئولان نیز در رفتار خود تجدید نظر کنند، قید رفتن به خارج از کشور را می‌زنید، قدری مکث کرد و با ناامیدی گفت: «بعید می‌دانم اما باید دید چه پیش می‌آید

کم‌لطفی این‌بار از سوی جام‌جم


این هنرمند عرصه موسیقی از رییس سازمان صدا و سیما هم گله کرد و گفت: «در طی سی سال گذشته به قدری آثار مرا بدون اجازه‌ام پخش کرده‌اند که بی حساب است، اما دریغ از اندکی مهر و محبت

او خطاب به ضرغامی گفت: «اگر قصدی به جز خدمت به مردم کشورم داشتم، اکنون به خاطر پخش صد‌ها اثرم باید میلیاردها تومان ازآن سازمان مطالبه می‌کردم، اما چون به قصد خدمت و تلطیف روح وروان هموطنانم آثارم را خوانده‌ام، نه تنها درخواستی از سازمان صداوسیما نکردم، بلکه همیشه هم با این عزیزان نهایت همکاری را داشته‌ام. اما گمان نمی‌کردم ایشان هم تا این حد بی‌مهر باشند و توجهی به هنرمندان نداشته باشند و دستمزد سال‌ها همکاری مرا به این نحو وبا کم لطفی فراوان ندهند

گفت وگوی خبر با این هنرمند مطرح که طرفداران بسیاری هم در بین مردم دارد، با این آرزو پایان یافت که «ای کاش هنرمندی که بیش از سی‌سال در عرصه موسیقی و آواز زحمت کشیده و به چنین مرحله‌ای رسیده و سرمایه‌ای تکرار نشدنی برای کشور است، بماند و باز هم در کشور خودمان به خلق آثار برای مردم ادامه دهد

 منبع:سایت استاد افتخاری


استاد افتخاری با صدای بغض الود طی تماس تلفنی مطالبی فرمودند که به استحضارتان می رسانم:

اقای مهندس ضرغامی عرضی دارم و می روم سر اصل مطلب، آقای دکتر کردان چه کرده بود که اول او را زبان زد خاص و عام کردند و نگفتند نوابغ شاگرد اول کلاس نبودند. بلکه آنها به علومی دست یافته اند که خداوند آن را به نزدشان به ودیعه گذاشته است. اما آن مرد بزرگوار هرگز نتوانست در مقابل این همه ژاژخایی ، کلامی به زبان بیاورد و از خود دفاع کند و بگویید چه زحماتی که متحمل نشده بود!! آخر امر هم رفت و راحت شد .اگر جواب بی حرمتی شبکه voa  داده می شد شاید این اتفاق نمی افتاد . شاید نه ... اما قطعا ان روانشاد چنین توقعی  داشت.

حال از زمانی که این بنده ، رئیس جمهور را بوسیدم،  نه خودم( که فدای مردم ایران) اما این بی حرمتی گریبان گیر خانواده ام نیز شده است. خودم هم حال خوبی ندارم... آقای ضرغامی کمترین کاری که می توانستید انجام دهید چه بود جز دفاع کردن از هنرمندان کشور؟! چرا باید بگذارید بنده که سی سال در خدمت مردم بودم اینگونه مورد هجمه و حمله ان رسانه خارجی voa   قرار بگیرم؟! ای کاش جواب سنگ پراکنی های این رسانه خارجی را می دادید. مگر نه اینکه جواب رسانه را رسانه باید بدهد؟! البته بنده تنها نیستم که مورد ژاژ خایی این حرمت شکنان قرار می گیرم ، آقای مهندس ضرغامی اگر بنده مورد ناسزا گویی مردمان کشور خودم قرار گیرم با جان دل می پذیرم اما نمی توانم تحمل کنم عده ای در خارج از کشور اینگونه در رسانه با بنده چنین کنند و صدای قهقه خنده شان .... بنده به عنوان یک هنرمند کمترین، خواستم از خودم دفاع کنم. چرا اجازه یک دفاع کوچک را به بنده ندادید؟!

در حال حاضر چنان بغض گلویم را گرفته که نمی دانم درد دلم را به چه کسی بگویم؟ اما به خدا می سپارم... در هر صورت خداحافظ شماها باشد.

 منبع:سایت استاد افتخاری

علیرضا افتخاری

 منبع:سایت استاد افتخاری


 منبع:سایت استاد افتخاری

نظرات 3 + ارسال نظر
حسین 1389/08/08 ساعت 11:18 ق.ظ

سلام
به نظر من آقای افتخاری باید در مقابل این بیشخصیت ها بایستت و عقب نشینی نکند .

حیدری 1389/08/10 ساعت 12:21 ق.ظ

حق آقای افتخاری هست که بهشون توهین بشه...
چون ایشون مثل بعضی ها(شجریان) به اسلام توهین نکرد، چون با بی بی سی مصاحبه نکرد، چون به رای ملت احترام گذاشت...
پس حقش اینه که بهش توهین بشه...

رب شرح لی صدری و یسر لی امری وحلل عقدتا من لسانی یفقهو قولی

سعید 1389/09/22 ساعت 11:03 ق.ظ

آدمی که بخواد مردم کشورش رو به یه دو زار پول بفروشه خودش هم باید کتک بخوره!
اگه اروپا بده چرا همه سفرهای این مردک به فرانسه و لندن هستش؟
اینو جواب بده اگه جوابی داری!

باسلام و ابراز دوستی خدمت شما نظر دهنده.

سوالی که اینجا هست کسی مردم کشورش رو فروخته که خاینت کرده باشه به مردم وطنش. و برای مطرح کردن این حرف باید اثباتی داشته باشه.و گیرم ایشون با ابراز علاقه خود به ریس جمهوری که منتخب بیش از دو سوم مردم هست- وطن فروش باشه- خوب دخترش که استاد دانشگاهه چه گناهی کرده که باید موهاش کشیده بشه؟

کسی هم نگفته اروپا بده بلکه از نظر کارشناسان مذهبی و سیاسی و تاریخی-اروپا و آمریکا رو در بعضی از تاثیر گذاری های مخرب بر این گونه از افکار مذهبی - تاریخی و سیاسی که تقریباً همه ی اینها موثر بر اخلاقیات جوامع هست رو مورد نقد و اصلاح قرار می دهند.(اون هم شخصیت های سیاسی نه مردم عادی و هنرمند)
موفق و مؤید باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد