اسفندیار رحیم مشایی در آبان ماه سال ۱۳۳۹ در رامسر متولد شد. در نوجوانی به خوبی قرآن را تلاوت میکرد و در هیاتهای مذهبی مداحی اهل بیت را میگفت. او در زمان پیروزی انقلاب ایران ۱۸ سال داشت. مشایی که در فضای داغ آن روزها از ۱۵ سالگی برای مردم شهر و روستا سخنرانی کرده بود، در بحبوحه انقلاب تبدیل به سخنرانی قهار و محور اقدامات انقلابی شهر شد. راهاندازی راهپیماییها، نوشتن بیانیهها و پخش اعلامیههای امام خمینی، برگزاری هیأت مذهبی و مراسم خواندن دعای کمیل و ندبه از جمله فعالیتهای او پیش و در اوایل انقلاب است.
اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر و سرپرست نهاد ریاست جمهوری ایران، دبیر کمیسیون فرهنگی دولت، ریاست شورای هماهنگی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی، ریاست گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری، رئیس کارگروه زیارت و فرهنگ رضوی، جانشین رئیسجمهور در شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، رئیس مرکز ملی جهانیشدن، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت ایران و نماینده ویژه رئیسجمهور در امور خاورمیانه است.
او در زمان شهرداری محمود احمدینژاد رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بود. در دولت اول احمدینژاد مشایی ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران را بر عهده داشت. وی در تیرماه ۱۳۸۸ معاون اول رئیسجمهور ایران شد. اما پس از یک هفته از حکم حکومتی رهبر ایران، مبنی بر برکناری مشایی از این سمت، رحیم مشایی از پست خود استعفا داد و ساعتی بعد از سوی احمدینژاد به عنوان رئیس دفتر ریاست جمهوری منصوب شد. او در رشتهٔ مهندسی الکترونیک در دانشگاه صنعتی اصفهان تحصیل نموده و پدر عروس احمدینژاد است. منتقدان از وی به عنوان یار همیشگی رئیس جمهور یاد میکنند
او سابقه دستگیری ندارد و خود میگوید که چندین بار از خطر ساواک رهایی یافته است. مهندسی الکترونیک را از دانشگاه صنعتی اصفهان گرفته است و در همین زمان در اطلاعات پایگاه بسیج مسجدالمهدی مرداویج اصفهان و ماجرای مهدی هاشمی حضوری فعال داشت. او نیز چون دیگر همراهان احمدی نژاد، در سالهای ۶۵-۶۶ دوباره به تحصیل روی آورده است. وی پیش از تاسیس وزارت اطلاعات به سیستم اطلاعات-امنیتی که در کشور توسط نهادهایی چون سپاه راه اندازی شده بود، پیوست. رحیم مشائی در اطلاعات سپاه رامسر به فعالیت پرداخت. وی سپس به دلیل بحرانی که اوایل انقلاب علی الخصوص در سالهای ۵۸ تا ۶۱ گریبان مناطق کردنشین را گرفته بود، به دعوت سردار محمدرضا نقدی به کردستان رفت تا در سمت معاون اطلاعات واحد کومله اطلاعات سپاه مستقر در قرارگاه حمزه سیدالشهداء شروع به فعالیت کند. مقارن با فرمانداری محمود احمدی نژاد در ماکو، وی عضو شورای تامین استان آذربایجان غربی بود. حسین الله کرم درباره آشنایی احمدی نژاد و مشائی مینویسد: «احمدینژاد فرماندار خوی بود و مشایی عضو شورای ویژة تأمین استان. این آشنایی سبب گشت تا بعدها احمدینژاد(شهردارتهران) به سبب شناختی که از سبک کار فرهنگی موفق او در کردستان داشت او را به سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران فراخواند.» وی با نام مستعار مرتضی محب الاولیاء در مناطق کردنشین به اقدامات امنیتی-اطلاعاتی دست زد. او با نام اصلی اش یعنی اسفندیار رحیم مشائی عضو شورای تامین استان آذربایجان غربی نیز بود. پس از تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۶۳، رحیم مشائی «مسئول تدوین استراتژی نظام جمهوری اسلامی در خصوص اکراد ایرانی» بود. در زمان تصدی «محمد محمدی ری شهری» بر وزارت اطلاعات، وی مسئولیت «مناطق بحرانی کشور» و را عهده دار بود. او همچنین از موسسین «موسسه مطالعات علمی» (در سال ۷۶) وابسته به وزارت اطلاعات است که عمده فعالیت اش تحقیق و پژوهش و ارائه راهکار در خصوص مسائل قومیتهای ایرانی، شناخت بیشتر آنان و همبستگی ملی است. وی سپس به وزارت کشور رفت و در دوران تصدی علی محمد بشارتی مدیرکل اجتماعی وزارت کشور شد و از آنجا به رادیو پیام و سپس به شهرداری منتقل شد. رحیم مشائی تا اسفندماه سال ۱۳۸۸ به مدت ۲۰ سال، مدیر مسئول ماهنامه «سروه» بود. این نشریه با گستره توزیع بینالمللی در ایران و جهان منتشر میشود. زبان آن کردی سورانی است و به گویش کرمانجی نیز ده صفحه مطلب منتشر میکند که اخیرا به صورت ویژه نامه کرمانجی ضمیمه مجله میشود. همچنین سرمقاله نشریه علاوه بر کردی به زبان فارسی هم درج میشود. مشخصا در میان بدنه وزارت اطلاعات از او به عنوان کارشناس مسائل کردستان یاد میشود.
حرفهای تازه (البته منافقین هم در اوایل انقلاب چنین اظهاراتی داشتند). . . . اما . . . . آرمان شکن
· طرح کردن مکتب ایرانی توسط مشایی از جمله کارهای او است که مورد انتقاد و اعتراض جدی است،نظام جمهوری اسلامی بر مبنای اسلام پایه گذاری شده و امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری بر مبنای اسلامی بودن نظام بارها تاکید فرموده اند.
· وی در اظهارنظری در ۲۹ تیر ۱۳۸۷مردم اسرائیل را دوست خواند و با این اظهاراتش موجب برانگیختهشدن خشم بسیاری از کسانی شد که اسرائیل را دشمن خود میدانستند. در پی این ماجرا ۲۰۰ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، با امضای بیانیهای خواستار برخورد جدی با وی شدند. پس از انتشار این بیانیه، وی در ۲۴ مرداد ۱۳۸۷ طیّ نامهای به حداد عادل، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی واژهٔ اسرائیل در جهان امروز را منفورترین واژهای دانست که مترادف نژادپرستی، خیانت، خشونت، مکر و فریب است.
· وی در سال اول تصدی در کشور ترکیه در جلسهای حضور یافت که در آن رقصندگان زن به پایکوبی میپرداختند. در زمستان سال ۱۳۸۵ فیلمی منتشرشد که مشایی را در مجلس رقصی در افتتاحیه اجلاس گردشگری کشورهای اسلامی در ترکیه نشان میداد. زمان فیلم یک ساعت و ۵ دقیقه و ۲۶ ثانیه بود. یک دقیقه و ۴۰ ثانیه پس از آغاز مراسم، در این فیلم رقص زنان آغاز میشود و تا ۱۳ دقیقه و ۳۰ ثانیه، سه رقص جداگانه برگزار شد. در حین شکایت رحیم مشایی از دونماینده مجلس بر سر طرح این موضوع، اعلام شد که فیلم مونتاژ شدهاست ولی سعید ابوطالب نماینده مجلس ضمن تکذیب آن اعلام کرد که شرکت ترکیهای tour sab این فیلم را تهیه کرده و آن را برای خبرنگاران عکاسان و شرکتهای گردشگری حاضر در یک جشنواره در حاشیه اجلاس وزرای اقتصادی کشورهای اسلامی ارسال کردهاست. مشایی این فیلم را تصاویر گزینش شده از یک مجلس دو ساعته دانست و افزود:«مجلس رسمی بوده و لهو لعب هم نداشته. ضمن اینکه رقص نبوده و از دیدگاه بسیاری هنر است و آنها برخلاف ما آن را حرام نمیدانند». درسال ۱۳۸۸ در مقالهای درسایت شخصی رحیم مشایی در پاسخ به انتقادات از این اقدام مشایی عنوان شد که:«در صورتی که آنچنان صحنههایی در افتتاحیه بازیهای آسیایی قطر با حضور آقای احمدینژاد نیز انجام شد، پس چرا تنها مشایی باید برای شرکت در چنین جلسهای مورد سؤال و انتقاد قرار گیرد»؟
حرفها و کارهای عجیب
· شکایت از روزنامه کیهان
در پی شکایت رحیم مشایی از روزنامه کیهان به علت انتشار خبری در این روزنامه مبنی بر دیدار مشایی با هوشنگ امیراحمدی، مشایی اعلام کرده بود که اگر کیهان محکوم نشود او مسلمان نیست. در نهایت دادگاه روزنامه کیهان را تبرئه کرد.
· در سال ۱۳۸۸ دولت طی آیین نامهای سازمان حج و زیارت را به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ملحق نمود و مشایی نیز بلافاصله رییس این سازمان را تغییر داد. این تغییر ایتدا با مخالفت محمد ریشهری مواجه شد و در نهایت با رهنمود رهبری این تصمیم لغو شد
· نظرات درباره نوح و سایر پیامبران
در ۲۰ دی ۱۳۸۸ در پانزدهمین جشنواره تحقیقاتی علوم پزشکی رازی گفت:
اگر امروز به افرادی مانند رازی و ابوعلیسینا افتخار میکنیم به طوری که قد آنها از اعماق تاریخ بیرون است برای بلندی قد آنها نیست بلکه کوتاهی قد نسلهای بعدی آن را نمایان کردهاست. شاید بوعلیسینا در عصر خود قامتی برجسته داشته اما قرار نیست افتخار هزار سال بعد آدمیان نیز باشد و این نشانه فقر انسانها در دهههای بعدی است چرا که نشان میدهد فرصت شکوفایی در دورههای متعدد پدید نیامدهاست. اگر قرار باشد طی چند هزار سال فقط چند صد ابوعلیسینا به وجود آید افتخارآمیز نیست. حضرت نوح با ۹۵۰ سال عمر نتوانست مدیریت جامع کند چرا که عدالت را ایجاد نکردهاست. آمدن پیامبران در طول تاریخ برای تمام شدن دورههای قبلی پیامبری بودهاست اگر هر پیامبر مدیریت درستی میکرد عدالت برقرار میشد.
این اظهارات با واکنش شدید برخی روحانیون مواجه شد، از جمله حسن ممدوحی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: در صورت صحت خبر، مشایی باید توبه کند زیرا سخنانش کاملا نادرست است. سخنان وی بیش از حد احمدینژاد را اذیت میکند که ما راضی نیستیم. اگر مشایی چنین سخنانی را گفته باشد رئیسجمهور باید در مورد وی تجدید نظر کند. سید موید علویان یکی از برگزیدگان جشنواره رازی نیز هنگام دریافت جایزه خود با عکس العملی قابل تامل، به شدت نسبت به اظهارات مشایی اعتراض کرد و هنگام حضور بر روی سن از دست دادن با وی خودداری نمود و یک جلد قرآن را برای مطالعه به رحیم مشایی اهدا نمود.
محمد صادقی تهرانی، مرجع تقلید نوگرا و مفسر قرآن نیز نامهای در پاسخ به اظهارات مشایی منتشر کرد و در پایان با شکایت بردن به خداوند و امام زمان اعلام کرد: «ابقاء رحیم مشایی در هر سمتی حرام است. هرچند برخی صدور چنین سخنانی از سوی رحیم مشایی را عادی تلقی کردهاند. در همین حال خبرگزاری ایرنا در دفاع از مشایی در صفحهٔ اصلی خود از وی با عنوان «پهلوان»، «اسطوره»، «متفکر»، «بزرگ»، «تهذیب نفس»، و «ساده زیست» یاد کرد و منتقدانش را «رانده از عقل و باطل» دانست.
حالا که این سخنان را خواندید باید به این حرفها هم گوش بدید. . . .
بعضی از کارشناسان معتقدند که این حرفها و کارهای آقای مشایی به یک برنامه میماند که رسانه ها را از چالشهای موجود جامعه دور کند و بعضی دیگر هم پا را فراتر گذاشتن وآن را یک استراتژی میدانند که رسانه های غربی را مشغول میکند تا ایران به برنامه های خود مشغول باشد در هر دو صورت باید آقای مشایی را یه مهره نامید که برای یا دولت فدا میشود و یا برای منافع ایران که در صورت دوم ایشان انسانی بسیار والایی است . . . . .حال باید به این نکته توجه داشت که اگر ایشان برای منافع ایران کار میکند به چه قیمتی سخنانی میگوید که همه مردم و رهبر عزیزمان نیز از این سخنان ناراحت میشوند .این که هیچ کدام از دولتهای قبلی به این پیچیدگی نبوده اند شکی نیست و داشتن استراتژی از مزیت این دولت است که خود به دلیل باسواد بودن رئیس جمهور محترم است. ولی چیزی که بسیار مشهود است این است که در این دولت کوچکترین برنامه ای با موج سنگین رسانه ای و مطبوعاتی همراه است هم داخل و هم خارجی. . . . . در مسئله آقای مشایی همه اظهار نظر میکنند . . . . اخیرا کلیپ صوتی از یک نامی کشور شنیده شده که به اظهاراتی دست میزند که خود خلاف قوانین است . . . . و حرفایی به زبان می اورد که در خیابان هم نمیزنن . . . . اگه این آقای مشایی انسانی پست . . . رذل . . . کافر. . . . پان ایرانیست . . . . و . . . . . . . است رهبر بزرگ ما خود میداند چه کند پس ما همان گونه که در همه اعمال سیاسی به سخنان رهبری توجه میکنیم در این مورد هم الگو را از ایشام بگیریم نه اینکه هر فرصت به ما داده شد از مسائل کلان گرفته تا مسئله آقای مشایی سخن برانیم . . . . سوالی که میتوان مطرح کرد این است که در دولت خاتمی که این همه فساد از اقتصادی گرفته تا . . . . وجود داشت چرا مسکوت مانده بود؟؟
در آخر هم بگوییم که ما به عنوان یک مسلمان اظهارات آقای مشایی را نمی پسندیم و آنرا خلاف نظر رهبری و آرمانهای بزرگ اسلام میدانیم ولی از متشنج کردن فضای کشور و اظهار نظراتی که از روی احساسات است بیزاریم