«سعید حجاریان» با مقایسهی آرمانشهر شیعی و غربی، به بیان تفاوت
آن دو پرداخته و این ادعا را پیش میکشد که آرمانشهر غربیها از
«واقعگرایی» و «عقلانیت» بر میخیرد، حال آنکه آرمانشهر شیعی، محصول
«خیالبافی» و «واقعیتگریزی» است!
گروه سیاسی برهان/ مهدی جمشیدی؛ دکتر
«سعید حجاریان» در یادداشتی با عنوان
«مقایسهی آرمان شهر شیعی و غربی: آرمان شهر ما، آرمان شهر
آنها»، کوشیده به بیان تفاوت آرمان شهر
[1]
ساخته و پرداخته شده در تفکر شیعی با آرمان شهر تعریف شده در سنت نظری
غرب بپردازد.
او بر این باور است که «از جزیرهی خضرا میتوان به عنوان
آرمان شهر شیعی نام برد.»
[2] حجاریان مطابق قول مشهور مینویسد
، جزیرهی خضرا «جایی است که محل اقامت امام زمان[عج] و یاران و فرزندان ایشان است.»[3] وی سپس با این ادعا که «در ناکجاآباد غربی، ویژگی وجود دارد که به کلی در ناکجاآباد شیعی مفقود است»
[4]، به مواردی از قبیل علمگرایی
[5]، مساوات و جامعهی غیرطبقاتی، فردگرایی
[6]، سکولار(غیردینی)
[7] بودن، اهمیت داشتن نحوهی حکومت کردن نه عدالت شخص حاکم و ...
[8]
به عنوان خصوصیات و مقومات آرمان شهر غربی اشاره کرده است. حجاریان در
بخشهای پایانی یادداشت خود بر یک تفاوت کلیدی اصرار میورزد که بنا به نظر
او، «عینیتگرایی»
[9] تفکر غربی و «ذهنیتگرایی»
[10] تفکر شیعی در تعریف آرمان شهر است؛ بدین
معنا
که آرمان شهر غربیها از «واقعگرایی» و «عقلانیت» بر میخیرد، حال آنکه
آرمان شهر شیعی، محصول «خیالبافی» و «واقعیتگریزی» است:
«متفکران
آنها[غربیها]،
نسبت به مفهوم ناکجاآباد، دیدگاهی عینی پیدا کردهاند و نوعی گسست از
مدینهی فاضلهی حکمای یونان که در عالم مثالی و اثیری
[11] برساخته شده بود پیدا شد. [....] اما در مورد ما باید گفت [...] به علت این که جامع
هی ایران، جامعهای در خود
[12]
بوده است [...] لذا به همان مفاهیم قدیمی ناکجاآباد که از فارابی یا
افلاطون آموخته بودند، بسنده کردند و صور خیالی در ذهن خود ترسیم کردند که
هیچ انطباقی با واقعیتهای جاری نداشته است، بلکه
بیشتر نوعی ابراز تمایل به مقدسات بوده است.[...] در یک کلام میتوان گفت که برای تبیین تفاوت این دو ناکجاآباد باید به مقول
هی عینیت / ذهنیت توجه کرد که آن خود برخاسته از منطق موقعیت
[13] است.»
[14]
او در ادمه مینویسد:
«آرمانشهرگرایی شیعی در پی حل یک مسأل
هی نظری و کلامی است و در [پی] این
سؤال پیش میآید که اولاد و فرزندان امام زمان(عجل
الله
تعالی) کجا سکنی گزیدهاند و جزیر
هی خضرا در پی حل این
سؤال است.»[15]
استدلال مندرج در نوشتهی دکتر حجاریان از چند جهت مخدوش و ناصواب است:
اول؛ برخلاف
ادعای ایشان، آرمان شهر شیعه، «جزیرهی خضرا» نیست. گفته میشود «جزیرهی
خضرا» - فارغ از بحث دربارهی سند آن- جزیرهای است که امام عصر(عجلاللهتعالی) در دورهی غیبت در آن به سر میبرند، اما آرمان شهر شیعه، پس از ظهور آن حضرت و قیام جهانی ایشان بر ضدکفر،
شرک و ظلم، موضوعیت و تحقق مییابد. جامعهی ایدهآل شیعه، جامعهی مهدوی
است که در آن، شریعت اسلام بر گسترهی هستی حاکم و مسلط میشود و عدالتی که
تمام انبیای الهی در جستوجوی آن بودند، استقرار مییابد و این با سکونت حضرت در دوران غیبت در «جزیرهی خضرا» کاملاً متفاوت است.
دوم؛ آرمان شهر شیعه، با تفسیری که از آن بیان شد، ساخته و پرداختهی
«ذهنیت» و «خیالپردازی» ما نیست، بلکه از یک سو، یک آموزهی مشترک میان
اغلب «فرق اسلامی» است (و نه فقط خاص شیعه) و از سوی دیگر، «سند و مؤید قرآنی» دارد. در قرآن کریم، آیاتی وجود دارند که از آیندهی انسان در دنیا در چارچوب حاکمیت اسلام سخن میگویند:
«این قرآن مجید است که با قاطعیت تمام، پیروزى نهایى ایمان اسلامى، غلبهی قطعى صالحان و متقیان، کوتاه شدن دست ستم
کاران و جباران براى همیشه و آینده
ی درخشان و سعادتمندانه
ی بشریت را نوید داده است.»
[16]
در قرآن کریم آمده است:
«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»
[17]
«وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ»
[18]
«وَ
نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ
نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ
فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُمَا مِنْهُم
مَّا کَانُوا یَحْذَرُونَ»
[19]
«إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ»
[20]
«وَعَدَ
اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ مِنکُمْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ
لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن
قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى لَهُمْ وَ
لَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِى لَا
یُشْرِکُونَ بِى شَیْئاً»
[21]
خداوند
به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، وعده
داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین قرار دهد، همان گونه که کسانى
پیش از ایشان را جانشین کرد و قطعاً دینى را که خداوند براى آنان پسندیده
است، براى آنان استقرار و اقتدار بخشد و از پى ترسشان، امنیت را جایگزین
کند، تا (تنها) مرا بپرستند و چیزى را شریک من نکنند.
علامهی شهید مطهری(ره) در مقام تفسیر این آیات و تطبیق آنها بر آموزهی مهدویت مینویسد:
«از
این آیات استفاده میشود که ظهور مهدی موعود، حلقهای است از حلقات
مبارزهی اهل حق و اهل باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی میشود.[...]
آیاتی که بدانها در روایات استناد شده است نشان میدهد که مهدی موعود(عجل
الله
تعالی)،
مظهر نویدی است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است، مظهر پیروزی
نهایی اهل ایمان است.[...] ظهور مهدی موعود، منتی است بر مستضعفان و
خوارشمردهشدگان و وسیلهای است برای پیشوا و مقتدا شدن آنان، و مقدمهای
است برای وراثت آن
ها خلافت الهی را در روی
زمین.[...] ظهور مهدی موعود، تحقق بخش وعدهای است که خداوند متعال از
قدیمترین زمانها در کتب آسمانی به صالحان و متقیان داده است که زمین از
آنِ آنان است و پایان، تنها به متقیان تعلق دارد.»
[22]
برخلاف
ادعای حجاریان، آرمان شهر شیعه، «جزیرهی خضرا» نیست. گفته میشود
«جزیرهی خضرا» - فارغ از بحث دربارهی سند آن- جزیرهای است که امام
عصر(عجلاللهتعالی) در
دورهی غیبت در آن به سر میبرند، اما آرمان شهر شیعه، پس از ظهور آن
حضرت و قیام جهانی ایشان بر ضدکفر، شرک و ظلم، موضوعیت و تحقق مییابد.
بنابراین،
اگر آرمان شهر غربیها مبتنی بر ایدئولوژیهای سکولار عهد مدرن است،
آرمان شهر شیعه از متن تعلیمات قطعی یک دین الهی –اسلام- برمیخیزد و
ارتباطی با شرایط تاریخی و جغرافیایی و متغیرهای دیگری از این دست ندارد.
سوم؛ «تفاوت بنیادی» آرمان شهر شیعه با آرمان شهر غربی- که دکتر حجاریان به سادگی از کنار آن عبور کرده است- به نوع نگاه آن
ها به جهان، تاریخ، جامعه و انسان باز میگردد. در واقع، «جهانبینی»
[23]هایی که این دو نوع آرمان شهر را میپرورانند، کاملاً متفاوت با یک
دیگر هستند. به عنوان مثال، «فلسفهی تاریخ»
[24] برآمده از متن جهانبینی اسلامی، کشمکشها و درگیری
های
بشری را از جهت ماهیت و غایت، رو به تکامل و معطوف به ارزشهای عالی
انسانی میانگارد که نقطهی نهایی آن، استقرار حکومت امام مهدى(عجل
الله
تعالی) است:
«در طول تاریخ گذشته و آینده، نبردهاى انسان، تدریجاً بیش
تر جنبهی ایدئولوژیک
[25]
پیدا کرده و مىکند و انسان تدریجاً از لحاظ ارزشهاى انسانى، به مراحل
کمال خود - یعنى به مرحلهی انسان ایدهآل و جامعهی ایدهآل- نزدیکتر
مىشود؛ تا آنجا که در نهایت امر، حکومت عدالت، یعنى حکومت کامل ارزشهاى
انسانى -که در تعبیرات اسلامى از آن به حکومت مهدى تعبیر شده است- مستقر
خواهد شد و از حکومت نیروهای باطل و حیوانمآبانه و خودخواهانه و
خودگرایانه، اثری نخواهد بود.»
[26]
تشکیل چنین آرمان شهری به معنای «فرجام قدسی تاریخ»
[27] است.
تفاوت دیگری از این دست، تفاوت در طرز تلقی دو نظام فکری اسلام و غرب از «انسان» است که در ماهیت آرمان شهر توصیف یا تجویز شده از سوی آنها،
بسیار موثر میافتد. آرمان شهر شیعه، از اقتضائات و جهتگیریهای «فطرت
الهی» انسان حکایت میکند و دلالت بر ابعاد متعالی و فراحیوانی سرشت انسان
دارد:
«بنابر تلقى فطرى از
انسان، انسان موجودى است داراى سرشت الهى، مجهز به فطرت حقجو و حقطلب،
حاکم بر خویشتن و آزاد از جبر طبیعت و جبر محیط و جبر سرشت و جبر سرنوشت.
بنا بر این تلقى از انسان، ارزشهاى انسانى در انسان اصالت دارد؛ یعنى
بالقوّه به صورت یک سلسله تقاضاها در سرشت او نهاده شده است. انسان به موجب
سرشتهاى انسانى خود، خواهان ارزشهاى متعالى انسانى است و به تعبیر دیگر،
خواهان حق، حقیقت، عدالت و مکرمتهاى اخلاقى است.»
[28]
از
آن سو، آرمان شهر غربی، تکیه بر جنبههای حیوانی، جسمی و پست انسان دارد و
به جای کمال و سعادت معنوی و روحی، تنها لذتجویی و نفسانیتمداری او را
محترم انگاشته است.
چهارم؛ خصوصیاتی که دکتر حجاریان – در رویکردی مقایسهای
[29]-
برای آرمان شهر شیعه برشمرده است، چندان روا و قابل قبول نیست. چنین به
نظر میرسد که ایشان تصویر «عقلانیتر» و «شفافتر»ی از آرمان شهر غربی
عرضه کردهاند و سعی نکردهاند ویژگیهای منطقی و برجستهی آرمان شهر شیعه
را مطرح کنند.
علامه مطهری بر این باور است که خصوصیات آرمانی جامعهی مهدوی، «آیینهی بسیار مناسبی است برای شناخت آرمانهای اسلامی
[30].
برخی از خصوصیات جامعهی آرمانی دوران ظهور به این شرح است: «پیروزى نهایى
صلاح، تقوا، صلح، عدالت، آزادى، صداقت بر زور، استکبار، ظلم، اختناق و
دجل(دجّال
گرى و فریب)»، «حکومت جهانى واحد»، «عمران تمام زمین در حدى که نقطه
ی
خراب و آباد ناشده باقى نماند»، «بلوغ بشریت به خردمندى کامل و پیروى از
فکر و ایدئولوژى و آزادى از اسارت شرایط طبیعى، اجتماعى و غرایز حیوانى»،
«حداکثر بهرهگیرى از مواهب زمین»، «برقرارى مساوات کامل میان انسانها در
امر ثروت»، «منتفى شدن کامل مفاسد اخلاقى از قبیل زنا، ربا، شرب خمر،
خیانت، دزدى، آدم
کشى و غیره و خالى شدن روانها از عقدهها و کینهها»، «منتفى شدن جنگ و برقرارى صلح، صفا، محبت و تعاون» و «سازگاری انسان و طبیعت».
[31]
آری، «مهدى موعود، تحقق بخش ایدهآل همهی انبیا، اولیا و مردان مبارز راه حق است»
[32] و آرمان شهر و جامعهی ایدهآل مبتنی بر حاکمیت ایشان، قابل مقایسه با آرمان شهر و جامعهی ایدهآل غربی نیست.(*)
پینوشتها:
[2] . سعید حجاریان؛ «مقایسهی آرمان شهر شیعی و غربی: آرمان شهر ما، آرمان شهر آنها»؛ هفتهنامهی آسمان؛ دورهی جدید؛ شمارهی اول؛ 16 مهر 1390؛ ص2.
[11].
حکماى اسلامى به وجود چهار عالم کلى (یا نشأه وجودی) قایلاند، به گونهای
که هر یک از این عوالم، عالم یا عوالم زیرین خود را دربر دارد و موجد آن
است: عالم طبیعت یا ناسوت، عالم مثال یا ملکوت، عالم عقول یا جبروت و عالم
الوهیت یا لاهوت. عالم مثال مرتبهای از هستی است که از مادّه، مجرد است
ولی از آثار آن برکنار نمیباشد.(نگاه کنید به: سید محمد حسین طباطبایی و مرتضی مطهری؛ اصول فلسفه و روش رئالیسم؛ جلد پنجم؛ تهران: صدرا).
[12]. جامعهای را که با محیط پیرامون ارتباط و تماس نداشته باشد را جامعهی در خود میگویند.
[13]. از نظر حجاریان، کشف سرزمینهای ناشناخته از راه دریانوردی و انباشت ثروت به واسطهی استعمار این سرزمینها، موجباب دستیابی آنها به دیدگاه عینی در زمینهی آرمان شهر را فراهم نمود.
[16]. مرتضی مطهری؛ قیام و انقلاب مهدى(ع) از دیدگاه فلسفهیتاریخ؛ تهران: صدرا؛ صص 13-14.
[17]. سورهی صف؛ آیهی 9.
[18]. سورهی انبیاء؛ آیهی 105 .
[19]. سورهی قصص؛ آیهی 5.
[20]. سورهی اعراف؛ آیهی 128.
[21]. سورهی نور؛ آیهی 55.
[22]. مرتضی مطهری؛ همان؛ صص 55-57.
[24]. Philosophy ofhistory.
[25].
مقصود جناب علامه از جنبهی ایدئولوژیک یافتن نبردها و کشمکشها، عبور از
نزاعهای اقتصادی و مادی و ورود به حوزهی ستیز بر سر اعتقاد و بینش الهی
است.
[26]. مرتضی مطهری؛ همان؛ ص 41.
[27]. تعبیر از استاد حجت الاسلام و المسلمین رشاد است. نگاه کنید به: علیاکبر رشاد؛ فلسفهی دین؛ تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
[29]. Comparative approac
*مهدی جمشیدی؛ محقق و نویسندهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی/انتهای متن/
مداحی زیبا در وصف امام خامنه ای
این کلیپ را از دست ندهید
نظر یادتون نره