بسم الله الرحمن الرحیم کل نفس ذائقه الموت. مرگ به سراغ همه می آید. سپاس پروردگاری را که به انسان علم آموخت، به او عقل داد و انسان را اشرف مخلوقات قرار داد و خلیفه الله خواند. و سلام و درود بر خون خدا سرور و سالار شهیدان حسین ابن علی علیه السلام و سلام بر قبر شش گوشه حسین و سلام بر انصار حسین و سلام بر وارث حسین، پیر نورانی جماران، امید مستضعفان، یاور محرومان، کوبنده ستمگران و بر ملا کننده مکر مکاران و سلام بر امت شهید پرور امام و سلام بر خانواده های شهدا و سلام بر پدر و مادرم و خانواده محترمم، وصیتم را با شما آغاز می کنم. آفرین بر تو ای پدر و مادر با ایمانم از این که فرزندانت را خوب پرورش دادی و آنان را از گمراهی نجات دادی و آنان را در خط خدا و پیامبر و امامان قرار دادی و آنان را مسلمان و مکتبی به بار آوردی. پدر و مادر و خانواده و فامیلین و همسایگان و کلیه آشنایان و هم محلی هایم! امروز من با چشمانی باز طریق راه می پیمایم و هیچگونه تحمیلی به من برای رفتن به جبهه نشده. من برای این به جبهه رفتم تا این که اسلام و مسلمین سربلند باشند و دشمنان اسلام مفتضح و خوار گردند. ای کسانی که وصیتم را می شنوید! من به سپاه نرفتم تا اینکه شهرتی کسب کنم و یا پولی به دست آورم تا خرج زندگی ام کنم، من به سپاه آمدم و این لباس مقدس پاسداری را پوشیدم تا این که پاسداری برای اسلام و انقلاب اسلامی باشم و در رکاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و امام امت با دشمنان بجنگم و یا پیروز برگردم و یا این که فوز عظیم نصیبم شود و به لقاء الله بپیوندم؛ چون که از امام و سرورم حسین سرمشق می گیرم. ای خواهران و برادرانی که وصیتم را می شنوید! در فکر اعمال خیر باشید و در انتظار کسانی نباشید که خداوند می فرماید: کل نفس بماکسب رهینه (هر کس در گرو اعمالی است که کسب کرده). نکند روزی در نزد خدا سرافکنده و خجل باشیم که آن وقت راهی برای برگشت نیست. برادران و خواهران! تقوای خدا پیشه ی خود سازید، از مرگ در راه خدا نهراسید. در راه خدا جهاد کنید و از هیچ قدرتی نهراسید. از دشمن بُکُشید و سپس خود کشته شوید که در هر دو صورت، پیروزی از آن شماست؛ و این مرگ، شرافتمندانه و در نزد خدا عزیز است. ای کسانی که تا کنون یک قدم برای پیش برد اهداف انقلاب برنداشتید و ده ها و صدها و یا فرسنگ ها قدم برای محو انقلاب و یا ضربه زدن به انقلاب برداشتید و همیشه در سر قهوه خانه ها نق می زنید و مانند آن تنبلی هستید که زیر سایه درخت نمی رود و منتظر است تا سایه درخت به سرش بیاید و برایش وسیله خنکی باشد. ای مردم عقب مانده از قافله! خود را به دریای پرتلاطم انقلاب بزنید تا این که به ساحل نجات برسید و آفرین بر شما ای کسانی که همگام با انقلاب بودید و هماهنگ با انقلاب و امام حرکت کردید. هم در نزد یک امت شهیدپرور روسفید هستید و بهتر از آن در نزد خدا محبوبید. شما که همیشه هشیار بودید و از این پس هم هشیار باشید تا این که ضد انقلاب و دشمن به هر نحوی در انقلاب رخنه نکند و باعث سد کردن مسیر انقلاب نشود. جلوی آنان بایستید و با آنان به مبارزه برخیزید چنان که قبل از آن هم ایستادید و منافق و توده ای ها و کومله ای ها و ... را به زباله دانی تاریخ ریختید. و در آخر از پدر و مادرم تشکر می کنم از این که مرا به این روز رساندند تا این که سربازی برای اسلام باشم و جان خود را در راه اسلام فدا کنم و از شما پدر و مادر و خواهرانم-هاجر و زهرا- و برادرانم-علی اکبر، محمود، محمد، یوسف و خانواده هایشان می خواهم که مرا عفو کنند و از من راضی باشند و از خداوند برایم طلب آمرزش کنند و از همسایگان و فامیل ها و هم محلی هایم هم می خواهم که از من راضی باشند و از خداوند برایم طلب استغفار کنند. و به خصوص خانواده های شهدا که دعایشان در نزد خدا مستجاب می شود می خواهم که مرا فراموش نکنید و برایم دعا کنید. منتظر عفو شما و طلب آمرزش شما هستم. در پایان از شما و خانواده دوم، یعنی خانواده همسرم تشکر می کنم. ان شاء الله که مرا ببخشید و مرا عفو کنید. من مدیون شما هستم. شاید که در نزد خداوند پاداش عظیم داشته باشید و من در نزد شما خجالت زده هستم و نمی دانم چه چیزی برای شما بنویسم، چون که لایق آن نیستم. خدا از شما این عمل خیر را قبول بنماید و از خداوند برایم آمرزش بطلبید. و السلام کوچک شما ۶۲/۱۰/۱۲ منبع : فرمانده گردان کمیل
|